شعر ، ادبیات و زندگی

#ازرا_پاوند
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
🌈🌈🌈

#ارنست_همینگوی

#زندگینامه و #علت_خودکشی

ارنِست میلر هِمینگوی :
زاده ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ در« اوک پارک»
درگذشت ۲ ژوئیه ۱۹۶۱ در « آیداهو»
از نویسندگان برجستهٔ معاصر  آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است
وی از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی»ست
پدرش پزشك و مادرش خانه دار و به دلیل پایبندی شدید به #مذهب علاقمند بود پسرش اهل كلیسا و خواننده سروردهای مذهبی باشد
اما ارنست به علاقمندی پدر که ماهیگیری بود تمایل یافت و علاوه بر ماهیگیری از ده ساله گی با تفنگ و اصول شكار هم آشنا شد
بعد از ورود به مدرسه احساس كرد كه ادبیات را بیش تر از درسهای دیگر دوست دارد و از همین سال ها شروع به نوشتن كرد و «روزنامه ی مدرسه» نخستین بازتاب اندیشه او شد.
ارنست همچنان می نوشت اما بیشتر آنها را جز به یكی دو دوست صمیمی نشان نمی داد
دوره ی دبیرستان را در مدرسه عالی «اوك پارك» به پایان برد تا اینكه دوران تحوّل او از سال 1917 شروع شد.
« همینگوی » كوشید كه وارد ارتش شود و سرانجام موفق و با احساس شور انگیزی وارد جبهه شد
در سال 1921 با دختری به نام«هدلی ریچاردسن»كه او هم روزنامه نگار بود ازدواج كرد و در سال 1922 هر دو عازم جنگ یونان و تركیه شدند و همینگوی که آنجا دنبال دوستانی میگشت سرانجام با « #ازرا_پاوند #شاعر_آمریکایی » و « #جمیز_جویس #نویسنده ایرلندی » آشنا و این دو دوست،او را تشویق به چاپ كتاب هایش كردند.
« همینگوی »در سال1927از همسرش«هدلی»جدا شد
در مورد #اولین_همسر ش میگوید :
" از اول درست نبود، ما هر دو با وجود اشتراك راه و كار ، دو برداشت متفاوت از زندگی داشتیم
من در وجود او دنبال فداكاری بودم و او دنبال هوس ها و بلند پروازیها ی خودش بود "
بعد از این جدایی« همینگوی » با خود عهد بست كه دیگر ازدواج نکند اما چنین نشد ودر سال 1927 مجددا ازدواج كرد
#دومین_همسر ش«پائولین فایفر»نام داشت و در مجله مشهور«ووگ» كار میكرد
در سال 1923 سه داستان و ده شعر او توسط یكی از ناشرین فرانسه در پاریس منتشر و « همینگوی » را به اوج شهرت رساند با این حال وضعیت مالی اش رضایت بخش نبود
تا اینکه انتشار كتاب های : « زندگی نامه نویسندگان آمریكایی » توانست تا حدودی پاسخگوی نیاز های مالی او گردد
در سال 1940« پائولین هم از او جدا شد .
در سال 1940 كتاب : #زنگ‌ها‌برای‌كه‌به‌صدا‌در‌می‌آیند را منتشر كرد
در همین سال بود كه زنی نویسنده به نام «مارتا گلهورن » را بعنوان #سومین_همسر برگزید امااین ازدواج هم دوامی زیادی نداشت و به طلاق انجامید.
در سال 1946 با #چهارمین_همسر ش : « مری ولش » ازدواج كرد و «مری» آخرین همسر «ارنست همینگوی » و زنی خوش گذران بود.
همینگوی در سال 1952 كتاب #پیر‌مرد‌و‌دریا را نوشت که این رمان در همین سال #جایزه‌نوبل‌ادبی را برای نویسنده اش به ارمغان آورد
و سرانجام سال 1961 سال خاموشی ابدی همینگوی بود و این نویسنده ی رمان #وداع‌با‌اسلحه در این سال با گلوله تفنگ خودش با زندگی بدرود گفت .

#علت_خودکشی

دوم ژوئیه 1961 با شلیک گلوله در خانه‌اش در « آیداهو» درحالیکه همسرش « مری » خواب بود به زندگی خود خاتمه داد.
برخی دلیل این کار را افسردگی نویسنده به دلیل به سر آمدن دوران اوجش اعلام کردند و برخی گفتند او دچار اختلال روانی و شخصیتی شده بود.
بعد از سال ها دوست صمیمی و همکار« همینگوی » در 13 سال آخر زندگی‌اش توضیح می‌دهد عاملی دیگر نیز در این کار دخیل بوده است، عاملی که پیشتر به بهانه توهم #پارانویا ی این نویسنده برنده نوبل ادبیات نادیده گرفته شده بود.
« اِی. ای. هاچر » در مقاله‌ای که برای پنجاهمین سالمرگ همینگوی در نشریه «نیویورک تایمز» نوشت اعتراف کرد نویسنده «پیرمرد و دریا» از شنود خانه‌اش توسط پلیس فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی) آگاه بوده و همین مسئله او را به سمت خودکشی سوق داده است
چون پلیس فدرال فکر می‌کرد او با انقلابیون کوبا در ارتباط است
هاچر نویسنده دو کتاب «بابا همینگوی» و «همینگوی و دنیایش» معتقد است استراق سمع پلیس فدرال به شکلی قابل توجه در اضطراب و خودکشی «همینگوی» سهم داشت، متاسفم که از ترس دوستم از این سازمان، سوءبرداشت کردم »
آثار
1- مردان بی زن
2- زندگی خوش و كوتاه فرانسیس مكومبر
3- برف های كلیمانجارو
4- فیستا
5- وداع با اسلحه
6- داشتن و نداشتن
7- زنگ ها برای که به صدا در می آید
8- آنسوی رودخانه و میان درختان
9- جزایری در جویبار
10- سیلاب های بهاری
11- مرگ پس از نیمروز
12 – تپه های سبز آفریقا
13- جشن ناپایدار
14- ستون پنجم
15- آدم كش ها
16- خورشید همچنان میدمد
17 – پیرمرد و دریا
18- در زمان ما
19- پرنده چیزی نمی برد
20- كلبه سرخپوستان
21- مردم در جنگ
22- سه داستان و ده شعر

https://t.center/alahiaryparviz38
دو سپیده دم (Alba) در شعرهای ازرا پاوند


سپیده‌دم

به خنکای گلبرگِ پریده‌رنگِ نمناکِ
سوسنِ وادی ها
به گاهِ سپیده‌دم کنار من خوابیده است




سپیده‌دم

گاهی که تمام روز تا دیروقتِ شب
بلبل برای معشوق خویش می خواند
من و یارم در کوشک
میان گل ها
لمیده ایم
تا وقتی که نگهبان بر برج فریاد بردارد
بلند شو! حقه باز!
نورِ
سپید می بینم و
شب
پرمی‌کشد


این دو قطعه هر یک وارث سنتی از شعر عاشقانه است. اولی میراث اشعار مصر باستان و عاشقانه های عهد عتیق(غزل غزل ها...)ست و دومی عاشقانه های تروبادورها و لیریسم قرون وسطی را به یاد می آورد. اشعاری که پاوند از کاوالکانتی ایتالیایی ترجمه کرده بود و خود نیز در سرودن مانند آنها استاد بود؛ نمونه دیگری از آن عاشقانه ای به نام "سینو" است که پیش تر ترجمه کرده ام و خوانده ایم.

#ازرا_پاوند
ترجمه‌ی: #حسین_مکی‌زاده

https://t.center/alahiaryparviz38
آلن گینزبرگ

سیاهۀ منفعت جنگ*
برای ازرا پاوند

این نام شرکت‌هایی است که ازین جنگ پول درآورده‌اند
هزارونهصدوشصت‌وهشت پس ازمیلاد چهارهزار و
هشتاد عبرانی
این شرکتهایی هستند که سود می برند از تجارت بمب های فسفری سوزاننده پوست یا
خمپاره‌هایی با هزاران ترکش سوزنی سوراخ کنندۀ جسم
و اینجاست لیست میلیونها دلار پول بدست آمده از هر بنگاه تولید
و اینجا مبالغ سود، فهرست یک دهه تورم، به ترتیب
نام پدران این صنعت، تلفن مدیران مالی،
نام مدیران، دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان،
و نام سهامداران این تولیدات تا مقصد،
و اینجا نام سفیران آنها در پایتخت،
نمایندگان مجلس، کسانی که در لابی هتل‌ها
برای متقاعد کردن می‌نوشند،
و لیستی جداگانه، کسانی که
آمفتامین می‌چکانند با صنایع نظامی،
شایعه، مشاجره، و سیاست القاء نظر به نام استراتژی طرح نقشه زبانی،
کارسازی برای حق الزحمه سفیران به پنتاگون، مشاورین نظامی، پرداخت شده توسط خودصنایع:
و این نام ژنرال ها و کاپیتان‌هاست، یعنی کسانی که برای تولیدکنندگان محصولات جنگی کارمی‌کنند؛
و بالاتر ازین، لیست شده، نام بانک ها، شرکت‌ها، بنگاه های سرمایه گذاری که این صنایع را کنترل می کنند:
و این نام روزنامه‌هایی است که در مالکیت این بانک ها هستند
و این نام ایستگاههای رادیویی است که در مالکیت این کارتل ها هستند
و این آمار هزاران نفر از شهروندانی است که در استخدام این تجارت‌اند بر اساس نام،
و آغاز این گزارش
1958 و پایانش
1968، که با ذهن و اراده ای منظم،
منسجم و صریح ترتیب داده شده،
و اولین شکلِ این فهرست روز یکم دسامبر 1967 آغاز شد، فراتر رفت و شد این شعر از این ایالات.

1 دسامبر 1967

* War profit litany
اصطلاح Litany به معنای نوعی مناجات کلیسایی است با واژه ها یا بندی ترجیع وار که حضار در کلیسا تکرار می کنند و گاه حالت پرسش و پاسخ دارد. در اصل از واژه یونانی λιτανεία) litaneía) با ریشۀ λιτή) litê) به معنای "استدعا"، "زاری" ، "استغاثه" و "التماس" گرفته شده است. این واژه همچنین به معنای فهرست و لیست نیز می باشد.
معادل برگزیده، "سیاهه"، اگرچه معنای آن مناجات خاص کلیسایی را ندارد اما دست کم هم به معنای فهرست و لیست طولانی است و هم بار تبهکاری و سیاهی های جنگ را می رساند.

گینزبرگ در سال 1967 پس از دیدار با ازرا پاوند، در راپالو-ایتالیا، این شعر را سروده است. شعر از طرفی آیرونیِ برخی از سرودهای پاوند است. مخصوصا آن سرودهایی که پاوند به تفصیل به ماجراهای سیاسی و اقتصادی اشاره می کند. هنر گینزبرگ در آن است که در این شعر بر خلاف پاوند، به هنرِ برانگیختن، فراخواندن و در کنار هم ردیف کردن نام ها و عناوین غایب می رسد. اوهیچ اشاره ای به لیست نمی کند اما ما می دانیم که در این شعر لیست ها و فهرست ها و گزارش های تفصیلی از منافع کثیف اقتصادی جنگ را مرور می کنیم بدون اینکه آنها را مرور کنیم!

#آلن_گینزبرگ
#ازرا_پاوند
ترجمه #حسین_مکی_زاده @ashoftar

@alahiaryparviz38