شعر ، ادبیات و زندگی

#آتفه_چهارمحالیان
Канал
Искусство и дизайн
Книги
Музыка
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала شعر ، ادبیات و زندگی
@alahiaryparviz38Продвигать
267
подписчиков
7,65 тыс.
фото
4,62 тыс.
видео
17,2 тыс.
ссылок
کانال شعر ، ادبیات و زندگی
🔻 پیام #آتفه_چهارمحالیان  فعال سیاسی ، شاعر ، نویسنده و زندانی سیاسی سابق
به  مناسبت #هشت_مارس_انقلاب_زن_زندگی_آزادی

#زن_زندگی_آزادی

هشتم مارس، نماد مبارزات زنان با قدرت های مستقری چون تاریخِ نهادینه شده، نظام های متمرکز و اقلیت ستیز، تک صدا سالاری و فرهنگ های فرودست ساز در جوارح ِ اعصار و تاروپود جوامع است. جایی در تاریخ که زنان علیه ِ شکست ناپذیری ِ نیروهای متکی به سرمایه، ایدئولوژی و استثمار ِ  منابع، سربر می آورند.
مبارزه ی زنان برای برابری و آزادی ِ خود، مبارزه علیه تجمیع قدرت و انباشت منابع و به قهقرا راندن ِ هستی ِ قشرها و اقلیت هاست‌.
‌مبارزاتی که در پی بازپس گیری حقوق بشری ِ همه ی انسان ها از جمله حق ِ انتخاب، حق ِ تصمیم گیری برای بدن، حق زیستن در امنیت و سلامت جسمی و روانی، حق ِ کار، آزادی و بهروزی و حق برخورداری از حقوق و جایگاه های برابر در قوانین، نهادها، جوامع، فرهنگ ها و حق ِ مطالبه ی جامعه ای انسانی است. هر نوع قیم سالاری، متولی خواهی و راس گرایی، طبقاتی کردن قدرت، اقتصاد، فرهنگ و سیاست با کُنه و ماهیت متکثر، آزادیخواه و دموکراتیک ِ این مبارزات مغایر و متنافر است. از اینروست که جنبش ها و انقلاب های زنان تا به امروز علی رغم دستاوردهای شگرف، همواره با سرکوب و رویارویی مستقیم ِ نهادهای سیاسی و پارادایم های مسلطِ فرهنگی مواجه بوده است. مطالباتی که در ایران ِ امروز هم با پرچمداری زنان و مردان ِ آزادی و آبادی خواه شاهد آنیم، ماحصل تلاش های خستگی ناپذیر و ستودنی ِ اندیشه هایی است که دهه ها با نثار زندگی ها در مقابل تخریب، حذف، خفقان و تضعیف  ایستادند، با تشکل و تجمع، مبارزات خشونت پرهیز و حمایت های مستمر از حقوق صداهای منکوب و محروم شده، جامعه ی مدنی را شکل دادند و با ایستادگی در مقابل پروپاگانداهای رسمی، میدان های فرهنگی و اجتماعی را یکی پس از دیگری، به آوردگاه های مبانی ِ نظری و عملی حقوق انسانی مبدل ساختند.
یاد و نام همه ی زنان و مردان آزادیخواه ِ عرصه های ظلم ستیزی و برابری طلبی گرامی است و چراغ ها که بر راه ها می افروزند خاموشی ناپذیر‌.
آتفه چهارمحالیان
https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

به اخلاقِ شب فکر می کنم
اینجا که بی ساعت-گاهِ تپیدنِ درد شده است
و پرچم‌های سوگ
داد برآورده‌اند از مچ‌های سرنیزه بگذرند
صابونِ غم هر روز ساییده‌تر
سیاهیِ قضات را می بوید
تکیده از آبشار و بن بست‌های ولیعصر
شهر
گوشه‌های مقتولِ خود را می نامد
دریای مغروقان از باروها بالا می گیرد
تا سرودی مادر
دوباره تاریخ را بغل کند .
آنقدر بر پا نبودیم که راه
نگاه‌مان دارد
که خون برسد به آن بوسه‌ی حق
تا میله‌ها از گنجشک‌ها شعله‌ور شوند
چشمهایمان ولی زنده‌اند
و دهان‌هایمان نمی شود پس از تیرباران شدن
دوباره بست
حاصلخیز مرده‌ایم
اگر چه نفس کشاورزمان
کویرِ گندم و جشن بود
و ترسالیِ آفت
کودک‌هایمان را قنداقِ مرض کرد
اگر چه محاکمه مهیای اعدام است
و چشم‌هاش که در آهن پلک می زنند
آرمان‌های صنعتی‌اش را
بر سجده‌گاه‌ها سرمایه می کنند
اگر چه شب حاضر است
تو اما ای تشنگیِ تاریک
بر رگ‌های باز نگشته گل بگذار
بر پیچک‌هایی که نروییده چراغ بیاویز
و آن نور بی نهایت را
آنقدر بجوی
تا ستارگان خیابان
دنباله دار شوند .

#آتفه_چهارمحالیان

https://t.center/alahiaryparviz38
💥💥💥

اجتنبو! از گاهواره‌ی میان دو ران
 
جوانه‌سارِ چه خون‌هایی آویخته از جان، آویخته از بی جان
برای آن همه دل بی تن
دریایی کفش شده ام
تا به گامی عمومی خیابان را له کنم
نجات قبرها از مرگ، رایِ نوحه نبود
هوا را – بوس بوس! به جای همه دل  بی تن
و جمعیتِ معترض
زیبایی تناسلی اش را
بر ستون ها، اسپری کرد
آه فقدان اعظم! اسامی  مسلسل! کلمه‌ی اول!
گلدان من گشوده است
بیا!
همه ی خاک وطن را بریز تویش
بیا هر که را بریز در سوراخی جدا، کابوسی جدا
پیروز شو در کشاله ام
سپس گردنم را با تبر از آن رگ نیمه شاد، بِکَن!
نام فرزند تو زوال است
به زندگی و مرگت هردو گفته ام بیایند
با هم تلف شویم
مگر آن تظاهرات جگر، از رحم کوچه ها بیرون بریزد
تجمع جنازه،
کپک نور
و جسد جامعه را از خاک بالا بیاورد
دیگر مهم نباشد
کی
کدام الوارِ قایق را جویده است
بیامرز کوبیدنِ پیراهنی بوسیده را بر پستان‌های حرامم
اینجا بسترها تا تنی دیگر زنده اند
و وطن، پیکِ جرعه ای است به سلامتی بیا!
تو را هم با حیوانم بپرستم
وقتی با دیلدوهای ستبرت شراب می نوشی
ناف ملتمس ام را می ساییم به درگاهت و نمی آیی
ناخن های نذری ام را می لیسی و نمی آیی
اصلا افشرده‌ی خون می خواهم
اگر نمی آیی
ماسکم را تسلیم می کنم به ویروس تنهایی
و قوانین هستی را از زندان عادل آباد تا سلول‌های ارزانم می پذیرم.
لحظه های بعد مرگ می گویند
چشم آدم به روی خیلی چیزها باز می شود
من هم
می روم گرسنه از آمدنت بمیرم ای خداوند!
بعد هم برویم از بناگوش یک کلاغ
که منقارش را فروبرده در تاریکی
قلب جیرجیرکی را می نوشد.

شعری از #آتفه_چهارمحالیان


خبر: آتفه چهارمحالیان، عضو سابق هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران امروز دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ توسط مأموران امنیتی بازداشت شد. تا لحظه ارسال این پست هیچ اطلاعی از او، نهاد بازداشت کننده و محل بازداشت در دست نیست ...

☆برگرفته از کانال تلگرامی " سایه و رهروان شعر امروز "

https://t.center/alahiaryparviz38