اخبار روز ایران

#خاوران
Канал
Новости и СМИ
Политика
Экономика и финансы
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала اخبار روز ایران
@akhbarrooz_iranПродвигать
1,79 тыс.
подписчиков
69,6 тыс.
фото
68,7 тыс.
видео
2,81 тыс.
ссылок
آخرين اخبار و گزارشات از تحصن، تجمع، اعتراض، اعتصاب، فقر و بدبختي و .... از شهرهاي مختلف ايران ارتباط با ادمین: @yarashna7 @golshany
🖌جلوگیری از ورود خانواده های جانباختگان به خاوران

امروز جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳ خانواده‌های دادخواه پشت در گلزار #خاوران
مانند ماه‌های گذشته اجازه ورود نداشتند

در سی‌و‌ششمین سالگرد تابستان خونین ۶۷
نه می‌بخشیم نه فراموش می‌کنیم
#دادخواهی
#قتل_عام۶۷

جمعه ۲ شهریورماه
🆔
@akhbarrooz_iran
🖌حدود ۸۰_۷۰ نفر از خانواده های دادخواه در ۳۶ امین سالروز تابستان ۶۷ امروز جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳ در #خاوران جمع شدند. مومنی اجازه حضور به آنها را نداد و گلها و قاب عکس جانباختگان را جمع کرد .
▪️خانواده ها با خواندن سرود #خاوران یاد عزیزانشان را گرامی داشتند

جمعه ۲ شهریورماه
🆔
@akhbarrooz_iran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖌ویدئویی که مشاهده می‌کنید، گوشه‌ای‌ست از مراسم لاشه‌کِشیِ رئیسی. مداحِ مراسم که به‌خوبی واقف است رئیسی نامی ندارد مگر "جلاد"، روبه خانواده‌هایِ هزاران اعدامیِ #تابستان۶۷ می‌گوید:

تاریخ بنویسد هر آن‌چیزی که دیده‌ست / این صحنه فرق بین جلاد و شهید است / آری ادامه دارد آن راهی که رفتش / راه رئیسی راه سال شصت‌ و هفتش

این‌را بگذارید کنارِ زمزمه‌هایی مبنی بر تغییر نامِ خیابانِ #خاوران که نمادِ شهدای آزادی و برابری است به خیابان ابراهیم رئیسی تا به عمقِ پلشتی و دنائت جمهوری نکبت اسلامی پی ببرید.

چهارشنبه ۲ خردادماه
🆔
@akhbarrooz_iran
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🖌#فرشته_علیزاده ۱۸ تیر ۷۸ در کوی دانشگاه دستگیر شد و زیر شکنجه کشته شد و در #خاوران دفن شد.
مادرش ازغصه دق کرد و مرد.
این آخرین تصویر از این دختر مظلوم است.
🆔 @akhbarrooz_iran
⭕️خاوران بار دیگر گل باران شد

✍️در آخرین جمعه سال بر طبق سنت سال‌های گذشته جمعی از خانواده ها و یاران قتل عام شدگان دهه شصت بر مزار این زنده یادان در گورستان #خاوران کرد آمدند تا یاد آنان را گرامی دارند.
🌹هر چند پس از #دهه_شصت کشتارهای دیگری از مخالفان همانند قتل های زنجیره ای و یا کشتار معترضین در سال‌های ۸۸ و ۹۸ صورت‌گرفته است اما قتل عام دهه شصت که گاه روزانه بیش از چهارصد نفر به جوخه های اعدام سپرده می شدند و یا قتل عام زندانیان باقی مانده در سال ۶۷ امری بی سابقه در کشتار مخالفان بوده است.
از این رو که گرامی داشت یاد آن جان باختگان برای محکومیت قتل عام مخالفین و به عنوان نمادی از کشتار اسیران از اهمیت والایی برخوردار است.

🌹باشد که چنین فجایعی از جامعه بشری رخت بربندد.
تصاویری از گورستان #خاوران در #تهران و حضور خانوادههای #قتل عام شدگان دهه ۶۰ و ۶۷ و گلگذاری بر مزار جانباختگان راه آزادی مردم ایران روز جمعه اول اسفندماه۱۳۹۹
🌺یادشان گرامی باد🌹
خاله فریده #امیرشکاری هم از پیش ما رفت ۶ عزیزش رو در دهه ۶۰ کشتند و سال‌ها برای #دادخواهی فریاد زد و بدون دیدن عدالت از پیش ما رفت جوان بود و مرگش تلخ
#خاوران
یادش گرامی
Abjilovi
#فریده_امیرشکاری که سه برادرش (سعید، علی و حمید)، همسر و دو برادر همسرش (جعفر، علی و صادق ریاحی) در دهه‌ی ۶٠ کشته شدند، امروز به عزیزانش پیوست. فریاد دادخواهی‌اش خاموش نخواهد شد و یادش همیشه زنده خواهد ماند!
Khorshidkmg
جعفر ‌ریاحی همسر فریده امیرشکاری بود که به همراه برادرش محمدصادق ریاحی در شهریور ۱۳۶۷ اعدام شدند، برادر دیگرشان، علی ریاحی نیز در سال ۱۳۶۱ تیرباران شد.
siavash_hesami
برای برادرم که در ۴ سالگی فهمید پدرم دیگه نمیاد که باهاش ماشین بازی کنه
برای برادرم که در ۴ سالگی بیلچه اورد #خاوران تا خاک رو بکنه و پدرم رو ببینه
برای برادرم که پدر رو ازش گرفتید
#اعدام_نکنید
۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت #فردوسی

🔻تخریب تندیس حماسه‌سرای بزرگ ایران در قزوین

بار دیگر تاریک‌اندیشان و مرتجعان ضد ایرانی که در سایة نیروهای حکومتی در امان هستند
به ساحت یکی از نمادهای زبان و فرهنگ و هنر و تاریخ ایران تعدی کردند.

به تجربه، تمام این کارها طی ۴۱ سال گذشته از طریق تبلیغات و تلقینات شبکة آخوندی و عاملان دون‌پایه و چماقدارشان صورت می‌گیرد.
بارها در مزار #شهیدان_آزادی در #خاوران و سراسر ایران دست به این جنایات زده‌اند، بارها سنگ مزار بزرگان #موسیقی و #شاعران و #نویسندگان آزادة معاصر را شکسته‌اند؛ حالا با تحریک برنامه‌های حکومتی دست به جنایت علیه بزرگ‌ترین حماسه‌سرای زبان فارسی می‌زنند که هیچ اشغالگر خارجی هم در طول تاریخ ایران چنین نکرده است.
این سفله‌گی‌ها فقط تنفر و خشم مردم ایران را علیه اشغالگران فقاهتی بیشتر و فزون‌تر می‌کند.

باش تا ایران از تو بگذرد!
تو را چه سود
تخریب آشیان گل سرخ
که این پرنده
دیری‌ست از خاک و از فلک بر شده‌ست...
روایتی از خاوران
از سال ۵۹ ـ ۶۰ که اعدام‌های بی‌وقفه جمهوری اسلامی شکل سیستماتیک به خود گرفت برای تفکیک با خداها و بی‌خداها لازم دیدند گورستانی را به بی‌خداها اختصاص دهند. بعداً بخشی از ان را به بهایی‌های لامذهب! دادند.
مادران اعدام.شدگان سال ۶۰ عده‌ی زیادی بودند ‏که با قرارهای خودجوش جمعه‌ها صبح گرد هم می‌آمدند و هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شد
خواهر من هم از جمله‌ی این مادران بود . دخترش منیژه معنوی پرست اول آبان سال ۶۰ اعدام شد. در این گردهمایی‌های جمعه صبح من همیشه همراه خواهرم بودم.
این تجمع خودجوش و پرشمار کم‌کم شکل ‏نیمه‌تشکیلاتی به خود گرفت و چون در منطقه‌ای به نام #خاوران قرار داشت، نام خاوران مناسب‌ترین اسمی بود که به طور خود به خودی دهان به دهان چرخید و بدین‌سان بود که گورستان عظیمی به نام خاوران شهرتی جهانی یافت.
بارها می‌خواستند همه‌ی آن‌را به بهایی‌های بی‌مذهب بدهند و ‏چیزی به‌نام گورستان اعدام‌شده‌ها را از روی زمین پاک کنند اما مقاومت مادران و از همه مهم‌تر امتناع شدید خود بهایی‌های لا‌مذهب!! مانع از آن شد که آن‌را از مادران بگیرند.
سپس سعی در امحاء آن داشتند؛ مثلا درخت کاشتند که پارک کنند. بنر زدند در اصلی‌اش را جوش دادند ولی ‏حریف مادران خاوران نشدند که نشدند. مقاومت مادران خاوران را زنده و سربلند نگه داشت و صبح جمعه شد میعادگاه عاشقان شیفته و خانواده‌های که تا پای جان برای حفظ راه فرزندان‌شان تلاش می‌کردند.
خانواده‌ها کم‌کم با هم آشنا شده و به‌هم اعتماد می‌کردند. بعضی‌ها هم شهرستانی بودند ‏ولی به عشق آمدن سر خاک با هر سختی بود خودشان را می‌رساندند.
اکثر مواقع پاسدارها هم آن‌جا بودند و یا می‌آمدند با مادر ها کل‌کل می‌کردند. حتی سر قبرها که فقط با کپه خاک مشخص می‌شد می‌نشستند و بحث هم می‌کردند. این بحث‌ها گاهی آرام و گاهی با ناسزا و بگیر و ببند و بزن و ‏ببر همراه بود.
در یکی از همین برخورد‌های ناآرام بود که "مادر رضایی" را می‌خواستند بیرون کنند او به طرف آن‌ها ایستاد و پستان‌هایش را رو به آسمان بالا برد و فریاد زد
" پسرانم شیرم حلال‌تون که شما جان فدا کردین ولی مثل این.ها نشدین‌ ‍‌‌‍".
آن روز جمعه صبح روز شانس ما بود پاسدار ها نیامده بودند.
به‌مناسبت تولد "مهناز نجاری" دور کپه خاکی که مادر مهناز نشان کرده بود جمع شده بودیم دختر دیگر مادر مهناز در بهشت زهرا بود. مادر مهناز ضمن صحبت‌هایش گفت : اصلا من نمی‌دونم این.جایی که نشون کردم قبر مهناز هست، یا نه؟ مادرها همه با تعجب به او نگاه کردند و گفتند:
‏مگه تا حالا نبش قبر نکردی؟ مادر مهناز گفت " نه والله من خودم که نمی‌تونم کسی رو هم ندارم که برام این کار رو بکنه".
همه با دلسوزی به او نگاه کردند و دل‌شان می خواست به او کمک کنند.پسر جوانی که همراه با خانواده ای آمده بود و سر و وضع کارگر مسلکی هم داشت، با تعجب به مادر مهناز گفت ‏"هنوز نبش قبر نکردین؟ می‌خواین من این کار رو براتون بکنم؟"
همه نگاه‌ها متوجه مادر مهناز شد. مادر مهناز گفت " آره از خدا می‌خوام اما چطوری؟ کی این کار رو بکنه؟". پسر جوان دیگر معطل اجازه‌ی دوباره مادر مهناز نشد. فوری صدا زد " عباس بدو برو اون خاک انداز رو ور دار بیار:. عباس که
‏پسربچه ده دوازده ساله‌ای بود فرز دوید مثل این‌که بارها این فرمان را برده بود دقیقا می‌دانست چکار باید بکند. به گوشه‌ای رفت و خاک‌ها را پس زد خاک انداز فلزی دسته چوبی بزرگی را که زیر خاك‌ها پنهان کرده بودند در آورد و فوری به پسر جوان داد. پسرجوان هم مانند یک فرمانده به او دستور ‏داد دم در بایستد و مراقب باشد. و خودش شروع به کندن و کنار زدن کپه خاکی شد که همه دورش جمع بودیم.
کمتر از یکی دو وجب خاک.ها را که کنار زد سنگ لحد سیمانی پیدا شد. به سرعت سنگ.ها را برداشت، جسد مردی با شلوار لی و پیراهن خاکی چهار خانه قرمز و آبی پیدا شد. دست‌ها و صورت و پاهای‌اش ‏خشکیده شبیه آهن قهوه‌ای متمایل به سیاه بود کفن و این چیزها هم نداشت. خوب معلوم بود که این قبر مهناز نیست. سنگ‌ها را سر جایش گذاشت خاک‌ها را ریخت سر سنگ‌ها و قبل از این که مادر مهناز چیزی بگوید با چابکی شروع به کندن قبر بالا دستی کرد‌. آن‌را هم مثل اولی کند و سنگ لحد را برداشت ‏جسد مردی بود با شلوار سیاه و پیراهن طوسی دست و پا و صورت خشکیده و قهوه‌ای سیاه شده ولی چه آرام خوابیده بود.
خوب این هم نبود خاک‌ها سر جایش برگشت، قبر سوم شکافته شد. دختر کوچک اندامی با موهای بلند پیدا شد با دامن و حتی کفش هم پا داشت مادر مهناز شناسایی کرد و گفت دخترش نیست.
‏قبر چهارم که نبش شد متعلق به مردی بود با موهای بلند که کنار صورت، با ریش بلند ریخته شده بود زیر پیراهن یا تی‌شرت سفید و شلوار لی به تن داشت یک پهلو خوابیده و مو‌های بلندش کمی روی صورتش را پوشانده بود. این هم نبود.
اگرچه هیچ گل مرده، دوباره زنده نشد، اما
بهار در گل شیپوری، مدام گرم دمیدن بود...

حسین منزوی


عکس #خاوران
یکی دیگر از مادران مقاوم و چهره آشنای #خاوران عالیه علی‌پور(مادر مهدی)در ۷ بهمن رفت و بار سنگین دادخواهی‌اش را به “ما” واگذاری کرد.
حاجیه سجودی مشهور به مادر قائدی، از مادران خاوران درگذشت. دو فرزند او با نام‌های صادق و جواد قائدی به دلیل فعالیت سیاسی و مخالفت با جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ اعدام شدند. مادر قائدی تا آخرین سال زندگی و تا جایی که توان داشت به #خاوران می‌رفت و یاد عزیزان خود و دیگر قربانیان را گرامی می‌داشت.

ضمن تسليت به خانواده وی، بر گرامیداشت نام و یاد همه مادران خاوران و لزوم ادامه راه آنان در #دادخواهی برای قربانیان استبداد و خشونت جمهوری اسلامی تاکید می کنیم