کتابخانهٔ ما
از کتابدار کتابخانهٔ سازمان پژوهش پرسیدم:
«کلید این «در» دست کیه؟ صبحها کی این در رو باز میکنه؟»
گفت: «این در همیشه بازه»
منظور من درِ وردی کتابخانه بود. بله، در محل کار ما تنها دری که هیچ وقت بسته نمیشود درِ کتابخانه است!
اصلا همین که وارد سازمان پژوهش میشوید، سمت چپ شما نگهبانی(حراست) دیده میشود و سمت راست درِ کتابخانه.
البته كتابخانة ما يك درِ مستقل به بيرون هم دارد. گمان میكنم اگر اين در هم شبانهروزی باز شود و درِ داخل ساختمان بسته شود، هيچ اتفاقی نخواهد افتاد، چون كسی كه ارزش كتاب را میداند، دزد نيست و آنها هم كه قدر و قيمت كتاب را نمیدانند، دنبال دزديدن چيزهای با ارزش میروند نه دزدی كتاب.
حراست از غربیههایی که میخواهند وارد اداره شوند، کارت شناسایی یا لااقل شمارهٔ ملی میخواهد. ولی اگر نگهبان محترم یک لحظه حواسش پرت باشد، هر غریبهٔ کتابدوستی میتواند به مقصدش برسد؛ چون همین که وارد کتابخانه شود، درهای رحمت به روی وی باز میشود.
پيشنهاد میكنم اگر اهل كتاب هم نيستيد، سری به كتابخانهٔ ما بزنيد. خدا وكيلی كجا خلوتتر و آرامشبخشتر فضای كتابخانه؟!
رئیس کتابخانه دیر به دیر تغییر میکند . باور کنید در بیست سال گذشته چندین بار ریاست سازمان تغییر کرده، اما به لطف خدا رئیس کتابخانه تغییر نکرده است؛ چون رئیس كتابخانه شدن كار هركسی نيست.
شاید باور نکنید، اما به یاد دارم بيست و چند سال پیش ریاست کتابخانه را به مزایده گذاشته بودند. یعنی اعلام کرده بودند که هرکس گمان میکند میتواند کتابخانه را اداره کند، خودش را معرفی کند! عجیب اینکه حتی یک نفر هم برای این کار اعلام آمادگی نکرد. کتابخانه را باید یک نفر که عاشق کتاب است، اداره کند، نه هر رئیسی که با اتوبوس وزیر از راه میرسد و اتفاقا جایش همیشه در ته اتوبوس است. سرانجام نیز یکی از همان عشاق کتاب که در همان کتابخانه کار میکرد، رئیس کتابخانه شد و به گمانم طولانیترین دوران ریاست را در کل آموزش و پرورش به خود اختصاص داده است.
کتابخانهٔ ما یک کتابخانهٔ معمولی نیست. تاریخ آموزش و پرورش و آرشیو کتابهای درسی از ابتدای قرن سیزدهم تا اکنون در همین مکان است. میگویم و میآیمش از عهده برون که هیچکس در ادارهٔ ما به اندازهٔ کتابدارهای کتابخانه به معنای واقعی خبرهٔ کار خود نیستند. جای هر کتاب را به همان دقتی میدانند که یک زن خانهدار جای زردچوبه را در آشپزخانهٔ منزلش. جالب اینکه کتابخانهٔ بزرگ ادارهٔ ما تنها بخش سازمان ماست که تمامی كاركنان آن خانم هستند؛ آن هم چه خانمهایی! یکی از دیگری کاربلدتر و فرهنگیتر. خيلی بامعرفتاند، اما در كارشان ذرهای با كسي رودبايستي ندارند. ممكن نيست بتوانيد از بخش غير امانی آنجا كتابی را خارج كنيد و يك شب نزد خود نگه داريد؛ حتی شما رئيس عزيز!
https://t.center/akabr_mirjafari