شهید احمد مَشلَب

#شهید_محسن_حججی
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
بعضے از روزهاے #جمعہ تلفن همراهش خاموش بود.
وقتے دلیلش رو مےپرسیدم مےگفت:

ارتباطم را با دنیا #کمتر میکنم تا کمے زمانم را براے امام زمانم اختصاص بدم.
اینکہ چطورے میتونم براے ایشان مفید باشم...!

#شهید_محسن_حججی🌸
راوے: #همسر_شهید🍃

#هر_روز_با_یک_شهید🌼
@AHMADMASHLAB1995
شہید محسن حججے:
تصویرم را ببرید پیشکش #رهبر_عزیز و امامم سید علی خامنه‌ای و فرمانده‌ام حاج قاسم و به رهبرم بگویید که «اگر در بین مردمان زمان خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمده‌ایم و آماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد».

Martyr Mohsen Hojaji:
Take my picture, the offering of my dear leader and imam, Seyyed Ali Khamenei, and my commander, Hajj Qasim soleimani, and tell my leader, "If you are strangers among the people of your time and your words, we have come here to carry out your command and be ready to go and be safe."

📚موضوع مرتبط:
#شهید_محسن_حججی
#شهید_مدافع_حرم
#عکس_نوشته
#سالروزشهادت
@Ahmadmashlab1995❤️
#martyr
#jihad
صحبت کردن با مخلوقم چقدر دقیقه هایی پر از عشق و احساسی غیر قابل تعریفه...
من امام زمانمو دوست داشتم اما براشون هیچ کاری نمیکردم و با گناه دلیل طول غیبتش میشدم...😔
من شهدا رو دوست داشتم ولی حتی برای تشکر هم از اونا کاری نمیکردم...
بعد از آشنایی با #شهید_احمد_مشلب من شدم یه دختر دیگه...
چادرم مایه ی افتخارم بود...
نمازم الویت زندگیم هست وقتی نماز میخونم میدونم دارم چی میگم چقدر با ارزشه عبادت خدا...
با شهدا رفیق شدم و وجود اونا به زندگیم رنگ و روح داده کم کم بعد از آشنایی #شهید_احمد_مشلب با شهدای دیگه مدافع حرم مثل #شهید_محسن_حججی و شهدای دیگه آشنا شدم...
وصیت نامه های این بزرگوارا رو میخوندم... آهنگا و برنامه های الکی گوشیمو پاک کردم
انگار یه جورایی به #شهید_احمد_مشلب مدیون بودم...
بخاطر همین میخواستم خط به خط وصیت نامشو عمل کنم آدما وقتی یکیو دوست دارن خودشونو شبیه اون میکنن...
#شهید_احمد_مشلب ناجی من بود ... زندگیه منو نجات داد من همون روز اول که بیوگرافی و بخشی از زندگی نامه و وصیت نامشو خوندم ...
گریه میکردم از روی شرم و از روی پشیمونی از روی بی آبرویی...😔😔😔
تصمیم گرفتم دیگه اینجوری زندگی نکنم
از توبه شروع کردم برای اشتباهایی که توی گذشته داشتم ... میخواستم پاک از گناه قدم توی این مسیر بزارم
عهد بستم چادرمو هیشوقت کنار نزارم
مادرم متوجه تغیر های من شده بود و خیلی خوشحال بود از پدر و مادرم بخاطر بی احترامی های گذشته و معذرت خواهی کردم...
من خجالتی هستم و نمی تونستم پا پیش بزارم این حرفارو به پدر و مادرم بزنم ولی هر وقت از #شهید_احمد_مشلب کمک میخواستم هوامو داشت...
هدفم درس و پیشرفتم بود دیگه نمیخواستم تنهایی توی صفحه گوشی زندگیمو بگذرونم...
وقتی تو جمع فامیل بودم نگاها و پچ پج هایی که در گوش میگفتن چرا انقد محجبه شده! چرا ساق دست کرده با اینکه آستین مانتوش بلنده!! چرا توی این گرما جوراب به این کلفتی پوشیده! چرا حتی چادرشو نمیزاره روی شونه هاش!...
ولی من جواب این پچ پچ هارو با یه لبخند میدادم...
بعضی وقتا مسخرم میکردن میگفتن... اوهوع چی شده انقد سنگین شدی...😒
کی تورو شفا داده...
خفه نشی زیر چادر تو این هوا...
چه خبر از رفیق های شهیدت!؟؟؟.
آخی متحول شدی!!چیزی از خدا میخوای؟
حاجت خاصی داری!!
خلاصه که من این حرفارو با لحن تمسخرآمیزی توی جمع میشنیدم ، اما داداش احمد همه جا باهام بود دلم قرص بود، با نگاه کردن به عکسش روی قاب گوشیم و بگ گراند گوشیم انگار گوشام کر میشدن دیگه صدای اطرافمو نمیفهمیدم...
یه روز به مادرم گفتم مامان من توی گذشتم خیلی بد بودم خیلی😔 برام دعا کن خدا توبه هامو قبول کنه...
گفت اینکه الان توی این مسیر اتقد محکم وایسادی و به نمازو حجاب و حیا اهمیت میدی..
و دغدت خدا شناسی مهدویت هست... یعنی خدا توبه هاتو قبول کرده..
به دوست عزیز ادمین کانال هم واسه کمک مراجعه کردم که راهنماییم کردن،
#شهید_احمد_مشلب؛توی درسامم بهم کمک میکردپیشرفت خوبی داشتم...
#شهید_احمد_مشلب خدا شناسی بهم یاد داد، بهم یاد چجوری وجود خدارو حس کنم...بهم یاد داد حجابم و حریم من چقد مهمه که همه دغدغه دشمن هستش...
بهم اعتماد به نفس میداد وقتایی که ازشون حرف میزنم توی جمع: یه حس خوبی بهم دست میداد... یه جورایی ته دلم قنج میرفت که من توی زندگیم #شهید_احمد_مشلب دارم،
هر جایی که باشم و توی هر شرایطی نمازمو اول وقت میخونم بعضی وقتا که دارم درس میخونم با خودم میگم: این چندتا صفحه رو تموم کنم بعد...
اما یاد خاطره داداش احمد میوفتم که توی کتاب #ملاقات_در_ملکوت خوندم که چقد داداشی به نماز اول وقت اهمیت میداد،
بعضی وقتا که توی جمع غیبت هستم سعی میکنم با هر بهونه ای که شده از اونجا دور بشم... و باعث ناراحتی امام زمانم نشم...
من داداشی رو ناجی خودم میدونم
با اینکه واسه یه کشور نیستیم
با اینکه زبانمون یکی نیست، اما من باور دارم داداشی همه نوشته هامو میخونه حرف دلمو میفهمه بارها شده که دستمو گرفته و کمکم کرده...
خدای خوبم، خدای محبوبم، بهترینم ازت ممنونم که #شهید_احمد_مشلب رو سر راهم قرار دادی، ممنونم که داداشی رو واسطه ای قرار داده ای واسه نجات دادن من😊😊
پرونده ام را جلویش گذاشتند، نگاهی به اسمم کرد و گفت: این را خودم درستش میکنم... احمد شد رفیق و بردار شهید من
.
.
.
دوست عزیزی که تا آخر این داستانو خوندی ازت ممنونم🙏 و میخوام با انتشار این داستان روی دخترای جامعه تاثیر بزاریم
واسه ظهور امام زمان ۱۰ تا #اللهُمَّ العَجل لوَلیکَّ الفَرج از ته دلت بگو😊😊🌹
شهید احمد مَشلَب
نمايندگي تبريك ندارد ! ◽️به دنبال شناسنامه اش كه آمدند ، گمان كردم مي خواهد ازدواج كند. ◽️گفتم عبدالحميد چه خبر است شناسنامه را براي چه مي‌خواهي؟ مي‌خواهي داماد شوي؟ ◽️خنديد و گفت : " نه مادر چند تا از علماي مشهد با من صحبت كردند كه نماينده شدن براي…
محسن حججی به تغذیه اش خیلی اهمیت می داد و هر چیزی را نمی خورد .
می گفت: مومن باید بدن سالم داشته باشد.
یکی از چیزهایی که ترک کرده بود نوشابه بود . کار جالبی میکرد.
در اردوهای جهادی یا هر جایی که نوشابه همراه غذا بود ، نوشابه اش را به مزایده میگذاشت، و می فروخت،
معمولا از پنجاه تا شروع می شد. یادم هست یکبار یکی از رفقا پانصدتا خرید. البته صلوات، هر کسی صلوات بیشتری میفرستاد نوشابه اش مال او بود.
#شهید_محسن_حججی

#هر_روز_با_یک_شهید🌾
@AHMADMASHLAB1995
مأموریتش تو این دنیا همین بود؛
فقط اومد به ما نشون بده
میشه تو قرن ۲۱ زندگی کرد و از راه حسین جدا نشد
البته خدا مےداند باطن این
اسارت
شکنجه
شهادت
بےنشانی
و...
رجعت
چه بود!!!!
#شهید_محسن_حججی
@AHMADMASHLAB1995
#خاطرات_شهدا
در استان اصفهان حسینیه‌ای وجود دارد که ۴۰ شب روضه💔 برگزار می‌کرد، #شهید_حججی به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود🍃. او از نجف‌آباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی می‌کرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت، یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم👌 و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید🙂 انجام دهم. بعضی از شب‌ها آنقدر خسته می‌شد که وقتی عذرخواهی می‌کردیم، می‌گفت برای امام حسین باید فقط سر داد.😔😭

#شهید_محسن_حججی
#جون_الخادم_المهدی

□●قرارگاه فرهنگی،مجازی،شهیدمشلب●□
@AHMADMASHLAB1995
به کجا برم #سری را... که نکرده ام فدایت
آری!
هنوز هم کربلا جارےست
هنوز هم...
شمر و حرمله و ابن سعد ها
تیغ برکشیده اند برای خاموش کردن صدای حقیقت
و نمےدانند حق، خاموش شدنی نیست
#سالروز_شهادت
#شهید_محسن_حججی
@Ahmadmashlab1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم


زغال ها گل انداختہ بود ؛
جوجہ ها توی آبلیمو و پیاز و زعفران حسابی قوام گرفتہ بود .😊

تا آمدم سیخ ها را بگذارم روی منقل ، سروڪله اش پیدا شد ؛
من زودتر نماز خوانده بودم ڪه نهار رو روبہ راه ڪنم .
پرسید : داری چیڪار میڪنی ؟
گفتم : میبینی ڪه می خواهم برای نهار جوجہ بزنیم ! 😀

-گفت : با این دود و دمی ڪه راه می اندازی اگہ یہ بچہ دلش خواست چی ؟
اگه یہ زن حاملہ هوس ڪرد چی ؟!😒

مجبورمان ڪرد با دل گرسنہ بند و بساط را جمع ڪنیم و برویم جای خلوط تر .😌
یڪ پارڪ جنگلی پیدا ڪردیم ، تڪ و توڪ گوشه ڪنار فرش انداختہ بودند برای استراحت .

ڪسب تڪلیف ڪردیم ڪه (آقا محسن اینجا مورد تأییده ؟)‌ 😉
با اجازه اش همان جا تراق ڪردیم دور از چشم بقیہ .☺️


#شهید_محسن_حججی
#مدافع_حرم
#راوی_دوست_شهید

@AhmadMashlab1995
#قرارگاه_فرهنگےمجازےشهیداحمدمشلب

#بیوگرافی_شهیـد_مدافع_حرم

محسن حججی درتاریخ ۱۳۷۰/۴/۲۱ در کشور ایران 🇮🇷 ، استان اصفهان،شهر نجف آباد به دنیا آمد.
از همان نوجوانی در کارهای فرهنگی فعال بود و همیشه در اردوهای جهادی شرکت می‌کرد.
دانش‌آموخته ی مرکز آموزش علمی کاربردی علویجه
در رشته تکنولوژی کنترل بود.
وی یکی از اعضای فعال موسسه شهید حاج احمد کاظمی بود و در زمینه فرهنگی در ترویج و تبلیغ کتاب میکوشید و اقدامات جهادی را در اردو های سازندگی برای مناطق محروم انجام داده و از خادمین راهیان نور در مناطق عملیاتی دفاع مقدس بود.
محسن درتاریخ ۱۳۹۱/۸/۱۱ ازدواج کرد.
ثمره ازدواجش علی در تاریخ ۱۳۹۵/۱/۲۴ به دنیا آمد.
بعد ازخدمت سربازی اشتیاقش برای حضور داوطلبانه در سپاه بیشتر شد.
در سال ۱۳۹۳ در سپاه ثبت‌ نام کردو قبول شد.
برای دفاع از حرم عمه سادات چند روز قبل از
محرم سال ۱۳۹۴ به سوریه اعزام شد
و بعد از اربعین سال ۱۳۹۴ به خانه بازگشت.
دومین بار درتاریخ ۲۷ تیر ماه اعزام شد.
شهید محسن حججی دهمین عضو از لشکر زرهی ۸ نجف اشرف بود، که در روز دوشنبه ۱۳۹۶/۵/۱۶ در عملیاتی مستشاری نزدیک مرز سوریه 🇸🇾 در منطقه تنف به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد وپس از دو روز در روز چهارشنبه ۱۳۹۶/۵/۱۸ سرش به دست تروریست های تکفیری،
از بدنش جدا شد و به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
.
#شهید_محسن_حججی
@AhmadMashlab1995
#شهید_محسن_حججی:

خودتان را براي #ظهور امام زمان روحےلك الفدا
و #جنگ با كفار
به خصوص اسرائيل آماده كنيد
كه آن روز خيلی نزديك است.


🍃🌸🍃
@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم


با غرولند #شاکی بودم که به خاطر کار کنگره باید بعداز ظهرها هم توی #پادگان بمانم. گفت: باید به این فکر کنی که داری #برای_خدا کار می‌کنی!

شهدا همیشه توی #جنگ بودن، کاری نکن که سرهنگ و سرگرد ببینه، برای رضای خدا کار کن تا خودش جوابت رو بده.
موقع خداحافظی، دستی زدم روی شانه اش؛ زود این #ستاره هارو زیاد کن که سرهنگ بشی. گفت: ممد ناصحی! آدم باید ستاره هاش برای خدا زیاد باشه، ستاره سرشونه #میاد_و_میره.

هر روز در #پادگان می دیدمش. می خواستم از کارش سر در بیاورم، آدمی که مدت ها باهم #شیطنت می کردیم، یک دفعه از این رو به آن رو شده بود.
حرف های #خوبی میزد. حال #خوشی داشت، تا به هم می رسیدیم، ازش می خواستم #نصیحتم کند

حتی با چند جمله یا یک نکته سفارش میکرد: هر روز #قرآن بخون، حتی شده یه صفحه یا یه آیه. خیلی تو #روحت اثر می ذاره؛ اما وقتی #بامعنی می خونی تو #فکرت هم اثر می ذاره.

سوره ی قیامت را دوست ‌داشت و زیاد از آن حرف می زد؛ مخصوصا شش آیه ی اولش. می گفت: وقتی خدا می گه #اثر_انگشتت رو درست کرده، حس می کنی خدا همیشه دنبالت هست. باید خدا رو با تمام وجود #باور کرد.


#شهید_محسن_حججی


@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا


📝کم کم با جلسات #آیت‌الله_ناصری آشنا شد. #جمعه‌ها زمان رفتنمان به تخت‌فولاد را با ساعت کلاس⌚️ اخلاق آیت‌الله ناصری تنظیم می‌کردیم. مدام #نکته‌برداری می‌کرد. از آن زمان بیشتر به خودش سخت می‌گرفت. #روزه‌های مستحبی‌اش شروع شد؛ مخصوصا در ایام خاص👌

📝سال آخر #مجردی‌اش #کل_ماه شعبان را روزه گرفت. جمعه‌ها بعد از نمازظهر راه می‌افتادیم🚖 سمت #تخت‌فولاد و سر خاک حاج‌احمد افطار می‌کرد. لابه‌لای این کلاس‌های اخلاق آقای خلیلی به مناسبت هفته دفاع‌مقدس✌️ #حاج‌حسین‌یکتا را دعوت کرد موسسه.

📝حاج‌حسین آن شب درباره‌ی "انقطاع الی الله" صحبت کرد که وقتی به #انقطاع رسیدی خدا تو را می‌خرد😃 و وقتی خدا تو را بخرد #شهید_می‌شوی. #محسن افتاد دنبال انقطاع. جرقه‌اش💥 از آن روز خورد.

📝چقدر بابت این حرف گریه کرد😭. روی پایش بند نبود که #رمزانقطاع را پیدا کند. کتاب می‌خواند📖 و وب‌گردی می‌کرد بلکه چیز جدیدی بفهمد و راهی به سویش باز شود💫از بس مطلب پیدا کرد به ذهنش رسید💬 که این‌ها را برای بقیه هم به اشتراک بگذارد📲

📝وبلاگی راه‌اندازی کرد به اسم #مصباح که این آخری‌ها تبدیل شد به وب‌سایت ⇜میثاق خودم این #سایت📱 را برایش راه انداختم. تمرکزش روی #نحوه_شهادت شهدا🌷 بود؛ چه‌کار کردند که به این درجه رسیدند🕊

#شهید_محسن_حججی


🕊|
@AhmadMashlab1995
(مارا به سرهوای شهیدان بی سراست)

#شهید_محسن_حججی

(شهید مدافع حرم احمدمشلب)
______________________
@ahmadmashlab1995
.گــــذر زمان ،
کمرنگ میکند خاطره ها را ،
جز خاطره هایی که رنگ عشق دارند ...
رنگ شهــــادت ... رنگ خدا ...
#شهید_محسن_حججی
@AhmadMashlab1995
⭕️معاون وزیر آموزش و پرورش: زندگینامه #شهید_محسن_حججی از سال آینده به محتوای کتب درسی پایه دوازدهم اضافه می‌شود.
#اخبار
@ahmadmashlab1995
Ещё