🍃🌷🍃#دلنوشته_های_ادمینبرو دنبال زندگےات!!!
اصلا بےخیال همه چیز
بےخیال آن بانویی که حتی نگران بود پس
از شهادتش، حجم بدن مطهرش
از تابوت نمایان باشد...
بےخیال آن دخترکی که در خرابه شام، با سر پدر درددل کرد و اول چیزی که گفت این بود که :
"بابا! نبودی... معجرم سوخت"!!!
از مجلس یزید و حیای عمه جانمان، دیگر چیزی نمےگویم....
از خانم های محجبه ای هم که عمـّال رضاخان ، چادرشان را کشیدند و چند نفر شهید شدند هم بگذر...
بیا و بدن تکه تکه ۳ شهید اوایل جنگ تحمیلی برای پائین آوردن جنازه عریان دختر شهیده را هم نادیده بگـیر...
راستی!
کفش های پاشنه بلندت را پوشیده ای؟؟؟
همانهایی که سوغات فرهنگ غرب است...
اگر مےخواهی
از روی خون ۲۰۰ هزار و خورده ای شهید دفاع مقدس رد شوی، به آنها حتما احتیاج پیدا خواهی کرد...
نه خواهرم!
از این ها که بگـذری دیگر چه برایت باقی مےمانـد؟؟؟؟؟
اینها تمام فرهنگ و هویت توست ...
با خودت روراست باش بانو !
اگـر یک صدم در میلیون ، احتمال مےدهی روزی خواهی مُـرد، آن گونه زندگی کن که شایسته آنی...
و آن گونه گـُل وجودت را
از نامحرَم بپوشان که روزی پشیمان نشوی
از حراج امروزتـــ ....
#شبتون_سرشار_از_یاد_مادرسادات#دلنوشته_های_ادمین#کپی_با_ذکر_منبع_حلال_است@AhmadMashlab1995