شهید احمد مَشلَب

#رجب
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
شهید احمد مَشلَب
👆👆👆 🌹اعمال لیلة الرغائب🌹 @AhmadMashlab1995
🌙🌙 امشب لیلة الرغائب است...
🌙🌙شب #رغبت به سوی خدا...
و شب #بخشش بسیار خدا...

🍃 اولین شب جمعه از ماه پربرکت #رجب را لیلة الرغائب گویند كه شبی با ارزش و با عظمت است.🍃

معنای لیلة الرغائب، شب آرزوها نیست. 😊 بلکه رغائب دو معنا دارد: «رغائب» جمع رغیبه به معنای چیزی است که مورد #رغبت و میل و نیز عطا و #بخشش بسیار است. 🌟شب رغبت به سوی خدا و شب بخشش و عطا..🌟
1️⃣در معنای اول، شبی است که #میل و توجه ❤️ به عبادت و بندگی در آن بسیار است و بندگان خدا در این شب گرایش زیادی به رفتن به در خانه خدا و ارتباط و انس با او دارند. شبی که انسان رغبت به کارهای خیر و خوبی پیدا می کند.🌟

2️⃣ معنای دوم «لیلة الرغائب» شبی است که در آن عطاء و بخشش خدا بسیار است «لیلة الرغائب» ضیافتی برای خواستن بهترین ها از درگاه خداوند بخشایشگر است.

درباره اهمیت این شب، پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که هیچ فرشته‌ای در آسمان‌ها و زمین نمی‌ماند مگر اینکه در کعبه و اطراف آن 🕋 جمع می‌شوند.

اعمال شب #لیلة_الرغائب:
یکی از اعمال این شب #نمازی است که ما بین نماز مغرب و عشا یا بعد از نماز عشا، 12 رکعت نماز به جا آورده می‌شود. که هر 2 رکعت با یک سلام ختم می‌شود. به این ترتیب که در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و 3 مرتبه «سوره قدر» و 12 مرتبه «سوره توحید» خوانده می شود و هنگامى که از نماز فارغ شدند، 70 مرتبه مىگویند:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَعَلَى آلِهِ» (خدایا! بر محمد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست)
سپس به سجده ميروند و 70 مرتبه می‌گویند: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» (پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح)
آن گاه سر از سجده بر مىدارند و 70 مرتبه مىگویند: «رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ» )پروردگارا! مرا بیامرز و بر من مهر ورز و از آنچه از من مىدانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگترى)
دوباره به سجده مىروند و 70 مرتبه مىگویند: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ )پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح)
سپس حاجت خود را مىطلبند که به خواست خدا برآورده خواهد شد. التماس دعا🙏

✍️ ماه علقمه

#شب_آرزوها
#اولین_جمعه_ماه_رجب
#اعمال_لیلة_الرغائب

👇👇👇
🍃🌸کانال تلگرامی شهید احمد مشلب🌸🍃
https://t.center/ahmadmashlab1995
#رجب، ماه آماده‌سازی

ماه رجب، یک بزم با انواع لذّت‌هاست. انسان را تطهیر می‌کند. به او قدرت می‌دهد. مسلّح‌اش می‌کند برای ورود به ماه شعبان.

اگر از رجب، خوب استفاده نکنیم در ماه شعبان، دستمان به رفاقت با مولود مبارکش، نمی‌رسد!

#این_رجبیون
👤| #محمد_شجاعی

@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سوم نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس می‌کردم که نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب #یاعلی می‌گفتم تا نجاتم دهد. با هر نفسی که با وحشت از سینه‌ام بیرون می‌آمد #امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را صدا می‌زدم و دیگر می‌خواستم جیغ بزنم…
✍️ #تنها_میان_داعش

#قسمت_چهارم

ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند. باور نمی‌کردم حیدر اینهمه بی‌رحم شده باشد که بخواهد در جمع #آبرویم را ببرد.

اگر لحظه‌ای سرش را می‌چرخاند، می‌دید چطور با نگاه مظلومم التماسش می‌کنم تا حرفی نزند و او بی‌خبر از دل بی‌تابم، حرفش را زد:«عدنان با #بعثی‌های تکریت ارتباط داره، دیگه صلاح نیس باهاشون کار کنیم.»

لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثی‌ها؟! به ذهنم هم نمی‌رسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد.

بی‌اختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمی‌زدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم.

نمی‌فهمیدم چرا این حرف‌ها را می‌زند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش که مثل همیشه نبود؛ اصلاً مهربان و برادرانه نبود، طوری نگاهم کرد که برای اولین بار دست و پای دلم را گم کردم.

وصله بعثی بودن، تهمت کمی نبود که به این سادگی‌ها به کسی بچسبد، یعنی می‌خواست با این دروغ، آبروی مرا بخرد؟ اما پسرعمویی که من می‌شناختم اهل #تهمت نبود که صدای عصبی عمو، مرا از عالم خیال بیرون کشید :«من بی‌غیرت نیستم که با قاتل برادرم معامله کنم!»

خاطره پدر و مادر جوانم که به دست بعثی‌ها #شهید شده بودند، دل همه را لرزاند و از همه بیشتر قلب مرا تکان داد، آن هم قلبی که هنوز مات رفتار حیدر مانده بود.

عباس مدام از حیدر سوال می‌کرد چطور فهمیده و حیدر مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، پاسخ پرسش‌های عباس را با بی‌تمرکزی می‌داد.

یک چشمش به عمو بود که خاطره #شهادت پدرم بی‌تابش کرده بود، یک چشمش به عباس که مدام سوال‌پیچش می‌کرد و احساس می‌کردم قلب نگاهش پیش من است که دیگر در برابر بارش شدید احساسش کم آوردم.

به بهانه جمع کردن سفره بلند شدم و با دست‌هایی که هنوز می‌لرزید، تُنگ شربت را برداشتم. فقط دلم می‌خواست هرچه‌زودتر از معرکه نگاه حیدر کنار بکشم و نمی‌دانم چه شد که درست بالای سرش، پیراهن بلندم به پایم پیچید و تعادلم را از دست دادم.

یک لحظه سکوت و بعد صدای خنده جمع! تُنگ شربت در دستم سرنگون شده و همه شربت را روی سر و پیراهن سپید حیدر ریخته بودم.

احساس می‌کردم خنکای شربت مقاومت حیدر را شکسته که با دستش موهایش را خشک کرد و بعد از چند روز دوباره خندید.

صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونه‌های من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را به‌خوبی حس می‌کردم.

زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بی‌نهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه می‌درخشید و همچنان سر به زیر می‌خندید.

انگار همه تلخی‌های این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت می‌خندید.

چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم.

زن‌عمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند.

حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و همچنان نه با لب‌هایش که با چشمانش می‌خندید. واقعاً نمی‌فهمیدم چه‌خبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه می‌خوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمی‌کنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک می‌گیرم و این روزهای خوب ماه #رجب و تولد #امیرالمؤمنین علیه‌السلام رو از دست نمیدم!»

حرف‌های عمو سرم را بالا آورد، نگاهم را به میهمانی چشمان حیدر برد و دیدم نگاه او هم در ایوان چشمانش به انتظارم نشسته است. پیوند نگاه‌مان چند لحظه بیشتر طول نکشید و هر دو با شرمی شیرین سر به زیر انداختیم.

هنوز عمو چیزی نگفته بود اما من از همین نگاه، راز فریاد آن روز حیدر، قهر این چند روز و نگاه و خنده‌های امشبش را یک‌جا فهمیدم که دلم لرزید.

دیگر صحبت‌های عمو و شیرین‌زبانی‌های زن‌عمو را در هاله‌ای از هیجان می‌شنیدم که تصویر نگاه #عاشقانه حیدر لحظه‌ای از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت. حالا می‌فهمیدم آن نگاهی که نه برادرانه بود و نه مهربان، عاشقانه‌ای بود که برای اولین بار حیدر به پایم ریخت.

#خواستگاری عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتی‌تر از همیشه همچنان سرش پایین است...

#ادامه_دارد


✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد

@AhmadMashlab1995
#بشارت

امام صادق'ع':
وقتی قیام #قائم'عج' نزدیک شود
در ماه #جمادی‌الثانی و ده روز از
#رجب بر مردم #بارانی می‌بارد
که خلائق همانند آن را ندیده‌اند..


منبع:🌱
بحار الانوار.ج۵۲. الزام الناصب‌ج۲ ص ۱۵۹
تاریخ مابعد ازظهور ص۱۳۷
#شهید_احمد_محمد_مشلب
@AhmadMashlab1995
Forwarded from ❤️‍🩹
🌙🌙 امشب لیله الرغائب است.. 🌙🌙شب #رغبت به سوی خدا و شب #بخشش بسیار خدا.🌸

🍃 اولین شب جمعه از ماه پربرکت #رجب را لیله الرغائب گویند كه شبی با ارزش و با عظمت است.🍃

معنای لیله الرغائب، شب آرزوها نیست. 😊 بلکه رغائب دو معنا دارد: «رغائب» جمع رغیبه به معنای چیزی است که مورد #رغبت و میل و نیز عطا و #بخشش بسیار است. 🌟شب رغبت به سوی خدا و شب بخشش و عطا..🌟
1️⃣در معنای اول، شبی است که #میل و توجه ❤️ به عبادت و بندگی در آن بسیار است و بندگان خدا در این شب گرایش زیادی به رفتن به در خانه خدا و ارتباط و انس با او دارند. شبی که انسان رغبت به کارهای خیر و خوبی پیدا می کند.🌟

2️⃣ معنای دوم «لیله الرغائب» شبی است که در آن عطاء و بخشش خدا بسیار است 💦 «لیله الرغائب» ضیافتی برای خواستن بهترین ها از درگاه خداوند بخشایشگر است.

درباره اهمیت این شب، پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که هیچ فرشته‌ای 🤗در آسمان‌ها و زمین نمی‌ماند مگر اینکه در کعبه و اطراف آن 🕋 جمع می‌شوند.

اعمال شب #لیله_الرغائب:
یکی از اعمال این شب #نمازی است که ما بین نماز مغرب و عشا یا بعد از نماز عشا، 12 رکعت نماز به جا آورده می‌شود. که هر 2 رکعت با یک سلام ختم می‌شود. به این ترتیب که در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و 3 مرتبه «سوره قدر» و 12‏ مرتبه «سوره توحید» خوانده می شود و هنگامى که از نماز فارغ شدند، 70 مرتبه مى‏گویند:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَعَلَى آلِهِ» (خدایا! بر محمد پیامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست)
سپس به سجده مى‏روند و 70 مرتبه می‌گویند: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» (پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح)
آن گاه سر از سجده بر مى‏دارند و 70 مرتبه مى‏گویند: «رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْظَمُ» )پروردگارا! مرا بیامرز و بر من مهر ورز و از آنچه از من مى‏دانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگترى)
دوباره به سجده مى‏روند و 70 مرتبه مى‏گویند: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ )پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح)
سپس حاجت خود را مى‏طلبند که به خواست خدا برآورده خواهد شد. التماس دعا🙏

✍️ #ماه_علقمه
#شب_آرزوها
#اولین_جمعه_ماه_رجب
#اعمال_لیلة_الرغائب
🍃🌸کانال تلگرامی شهید احمد مشلب🌸🍃
https://t.center/ahmadmashlab1995
فضیلت ماه رجب
استاد علیرضا پناهیان
💠 توصیه هایی برای بهره برداری بیشتر از ماه پرفضیلت #رجب

⭕️چرا رجبیون نزد خدا مقرب هستند؟

@Panahian_ir