شهید احمد مَشلَب

#بیابون
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
شهید احمد مَشلَب
🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 #لات_های_بهشتی #محسن۱ #رفتارش با محیط معنوی جبهه سازگاری نداشت...😕 پیشانی بند را #لوله میکرد و دور سرش می بست.☺️ یک قطار فشنگ روی دوش مےانداخت و #تیربار به دست، عکس مےگرفت !!!!😐 موقع #نماز از جمع جدا مےشد و در محوطه مےچرخید .🙄 یک روز…
🕊🌸🕊🌸
🌸🕊🌸
🕊🌸
🌸
#لات_های_بهشتی
#محسن۲


....عکس هایش را که گرفت از محیط جبهه خسته شد و گفت :
«میخوام برگردم»!☺️🙃

گفتیم :
«مگه خونه خاله است؟باید حداقل سه ماه اینجا باشی.»😌😏

گفت:
«برو بابا کی حالش رو داره سه ماه تو این #بیابون بمونه»!😕😒

یه روز دیدم نامه #تسویه به دست اومد و گفت :
«اینم نامه تسویه ما 😜. حاجی از تو خوشم اومده! من #آخوند ندیده بودم که با بچه ها بگه و بخنده . دلم برات تنگ میشه.»😚

گفتم:
«چطوری نامه تسویه گرفتی؟»🙄😳

گفت:
«دستم رو #زخمی کردم و بردم حسابی پانسمان کردم و ...»😄😅

بعد هم خداحافظی کرد و رفت...


فردای رفتن محسن اعلام کردن که کل نیروهای گردان مسلم و نیروهای مستقر در اردوگاه کوزران به مرخصی میروند. ماهم وسائل را جمع کردیم و راهی تهران شدیم ... .

....


چند روز بعد که برگشتیم به منطقه دیدیم #محسن دم در اردوگاه، منتظر ایستاده.😳😳

گفتم :
«محسن!! تو اینجا چکار میکنی؟»😳🤔

گفت:
«بابا شما کجائین؟سه روزه منتظر شمام.😫😩


گفتم:
«مگه دلت برای رفقای خلاف کارت تنگ نشده بود؟مگه نرفتی تهران...؟🤔

چیزی نگفت .😶

کاملا مشخص بود رفتارش تغییر کرده... دیگه فحش نمی داد...


#ادامه_دارد...
#لاتهای_بهشتی_ادامه_دارد
#کپی_باذکر_منبع
@AHMADMASHLAB1995