شهید احمد مَشلَب

مهمونِ خونه یِ توام #علی علی علی

#شور
سید #رضا_نریمانی

#شهادت #امام_علی (ع)◾️

#ماه_مبارک_رمضان

@AhmadMashlab1995

•┈•✾ 🌺 #دوستان_شهدا 🌺✾•┈•

#ماه_رمضان_در_جبهه_ها

بچه شهرستان بود ...
انگار از استان‌های جنوبی آمده بود و حسابی لهجه غلیظ داشت و کمتر با کسی همکلام ‌میشد.
آرام می‌آمد و آرام می‌رفت .. وقت سحر و افطار که می‌شد گوشه‌ای می‌نشست و به بقیه نگاه می‌کرد😕. غذایش را نصفه می‌خورد و نیمه دیگرش را دست نخورده در سفره می ‌گذاشت برای بچه‌های کرمانشاهی که می‌توانستند روزه بگیرند تا سحر چیزی برای خوردن داشته باشند👌.
یک روز کتاب قرآنی که همواره به همراه داشت اتفاقی دست ما افتاد ، ڪاغذی وسطش بود😊، بَر روی آن نوشته شده بود :

" خدایا من که مسافرم، مسافر راه نجات خاک تو خودت روزه را بر مسافر واجب نکردی، دلم سخت برای روزه گرفتن تنگ می‌شود. 😢تنها می‌توانم غذایم را با همرزمانم تقسیم کنم. در ثوابشان شریکم کن اگر شهید شدم🌸 ..."

#مردان_بی_ادعا
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_عبودیت_و_بندگی_پیشاپیش_مبارک
@AhmadMashlab1995

‍ #دلنوشته

وقتی فکر میکنم که...



وقتی فکر میکنم که چقدر این ماه دارد زود می گذرد و روزهای پایانی است و ما حواسمون نبود...
وقتی فکر میکنم که خیلی ها امسال نبودند که ماه رمضان رو تجربه کنند...
وقتی فکر میکنم که تمام اتفاقایی که در طول سال برام افتاد، شب قدر سال پیش رقم خورده بود...
وقتی فکر میکنم که یکسال از ماه رمضان سال پیش گذشت و تو تقدیر ما ننوشتند ظهور آقا...

وقتی فکر میکنم که آخرین باری هست که میتونم بگم "اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک"، افسوس میخورم که؛
ننوشته شده باشه شهادت،
ننوشته شده باشه ظهور اقا

هر چند میدانم هوایم را داری...
هر چند این یک ماه از ارباب گفتیم و از تشنگی هایمان
اما تشنگی های مرا تلافی می کند
قرار ما باشد
اربعین پای پیاده در کربلا...
الهی به حرمت اشکهای مهدی زهرا در این روزهای پایانی اول ظهور مهدی موعود و بعد عاقبت بخیری را برای ما امضا کن
امضای خدا پای تک تک آرزوهاتون
❧یا قَتیل الْعَبَرات みⓩℳ❧
#ماه_مبارک_رمضان
#الهےگاهےنگاهے
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#اللهم_ارزقنا_شهادت

🌸قرارگاه فرهنگی مجازےشهیدمشلب🌸
🍃🌸 @AhmadMashlab1995

•┈•✾ 🌺 #دوستان_شهدا 🌺✾•┈•

#ماه_رمضان_در_جبهه_ها

بچه شهرستان بود ...
انگار از استان‌های جنوبی آمده بود و حسابی لهجه غلیظ داشت و کمتر با کسی همکلام ‌میشد.
آرام می‌آمد و آرام می‌رفت .. وقت سحر و افطار که می‌شد گوشه‌ای می‌نشست و به بقیه نگاه می‌کرد😕. غذایش را نصفه می‌خورد و نیمه دیگرش را دست نخورده در سفره می ‌گذاشت برای بچه‌های کرمانشاهی که می‌توانستند روزه بگیرند تا سحر چیزی برای خوردن داشته باشند👌.
یک روز کتاب قرآنی که همواره به همراه داشت اتفاقی دست ما افتاد ، ڪاغذی وسطش بود😊، بَر روی آن نوشته شده بود :

" خدایا من که مسافرم، مسافر راه نجات خاک تو خودت روزه را بر مسافر واجب نکردی، دلم سخت برای روزه گرفتن تنگ می‌شود. 😢تنها می‌توانم غذایم را با همرزمانم تقسیم کنم. در ثوابشان شریکم کن اگر شهید شدم🌸 ..."

#مردان_بی_ادعا
#ماه_مبارک_رمضان ‌

🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃 💎
─═इई 🍃🌷🍃ईइ═