💌#خاطرات_شهدا🌹شهید مدافعحرم
#منوچهر_سعیدیمنوچهر ساعت یازده شب زنگ زد!
📞گفت: داداش امیر
بیــــا ، باید جایی بریم
مسیرش دوره نمیخوام تنها برم
گفتم مگه کجا میخوای بــــری؟
🧐گفت: شهــــرری
با موتــــــــور رفتیم
💨🛵خانه یک پیرزن و پیرمرد سالخورده
👴🏻سیستم گرمایشی آنها از کار افتاده بود
🔥بعد از مــــدتی
مشکل را برطرف کردیم و برگشتیم
🚶♂️در راه گفتــــم:
داداش! تو چه تعهدی داری که
نصــــف شب این همــــه راه رو
میکوبــــی واســــه کــــار مــــردم،
بدون این که دستمزدی دریافت کنی؟
🤔منوچهر گفت:
این ها پدر و مادر شهید هستند
اگه پســــرشــــان زنــــده بــــود،
به ما احتیــــاج پیــــدا نمیکردنــد!
پس ما وظیفه داریم به آنها کمک کنیم
ما در قبــال شهــــــــدا مدیونیــــــــم
♥️ 💬راوی: برادر شهید
#هر_روز_با_یک_شهید🔥🌸 @AhmadMashlab1995