یک شب از خواب بیدار شدم دیدم که یک سگ بسیار بزرگ که شبیه یک گرگ بود کنار حاجی و پشت سرش نشسته بود. بعد از تمام شدن نماز به حاجی شکایت کردم که چرا داخل چادر نماز نمی خواند شاید آن سگ بزرگ یا یک مار و عقرب او را بکشند ایشان گفت از کجا می دانی که آن سگ و مار و عقرب مأمور حفاظت از من نشده باشند مگر ما اینجا آمده ایم که اینطوری کشته شویم ما آمده ایم که شهید شویم.
شهید
#حاج_یونس_زنگی_آبادی🕊🌹#هر_روز_با_یک_شهید کـانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب
🥀♡j๑ïท
🌱↷
『
@AhmadMashlab1995 』