شهید احمد مَشلَب

#بےکله
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadMashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,23 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
شهید احمد مَشلَب
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #ممد_سیاه۲ شب وارد سنگری شدیم که انگار همه خلافکارهای تهران و اصفهان و مشهد و کردستان آنجا جمع شده بودند!!! چه حالی داشت!!!! همه سیگاری .... به آنها که حدود ۵۰ نفر بودند گفتند: "مےخواهیم به کارون بزنید و عرض رودخانه را طی کنید"!!!…
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#عباس_زاغی


وضع سوسنگرد وخیم بود. اواسط آبان بود و توی این یک ماه اول جنگ، دوبار اشغال شده بود و بچه ها آزادش کرده بودند.

توی درگیری شدید ، دکتر چمران گفت:
"مهمات مےخوایم"..
از پشت بی سیم گفتند:
"مهمات هست اما کسی نیست توی اون شلوغی و زیر آتش بیاورد، خط"...

دکتر گفت:
"کار، کار عباسه!! بدو بی سیم بزن عباس مهمات بیاره"!

راست مےگفت، عباس ملامهدی معروف به عباس زاغی، بچه محلمان بود. چشمانی درشت و سبز داشت و بےنهایت #بےکله و #بےترمز...

به دکتر گفتم:
"دشمن مارو دور زده!!!! تانکهاشون دارن از پشت سر ما میان"!!!

دکتر گفت:
"عباس رو صدا کن!!! وقت نداریم"....

عباس را با بےسیم صدا کردیم و دکتر از پشت بی سیم توجیهش کرد. یک ساعت بعد دیدیم تویوتایی گرد و خاک کنان از وسط دود و آتش آمد و همین طور مےگازید و بوق مےزد...

خودِ عباس بود. یک تویوتا مهمات و آب و غذا آورده بود....

چند روز بعد داشتیم مےرفتیم محور طراح که وانت عباس زاغی را دیدیم... گلوله مستقیم خورده و آتش گرفته بود و جنازه عباس از کمر به بالا از هم پاشیده بود و سر و تنش پیدا نبود...

نمےتوانستیم او را به عقب منتقل کنیم و مجبور شدیم جا بگذاریمش...


نثار روح مطهر شهدا مخصوصا آنهایی که حتی عکسی از آنها در دسترس نیست ... #صلوات بفرستید


#پایان_داستان_عباس_زاغی
#لاتهای_بهشتی_ادامه_دارد
#کپی_باذکر_منبع
@AHMADMASHLAB1995