🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐
زیر نظر خانواده شهید
هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸
نفࢪ7 دانشگاه👨🏻🎓
اما☝🏻
بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌
ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅
بہ #سیدھ_زینب❤
حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃
ارتباط
@mahsa_zm_1995
شـرایط:
@AhmADMASHLAB1375
#ڪپےبیو🚫
یکبار که داریوش از کار و بارم پرسید گفتم: دارم خیلی جدی کار میکنم تا یک قطعه زمین بخرم. داریوش در جوابم گفت: « برای کار و زمین و خانه و ماشین وقت زیاد داری، اما برای درس خواندن خیلی وقت نداری.» خدا میداند که امسال فقط به عشق داریوش آزمون دکتری دادم و قبول شدم.
🔸یك شب در خانه هیأت داشتیم، عصر ِ همان روز پدرم بعد از کمی استراحت ناگهان از خواب بلند شد... گفت همین الان حسن اینجا بود! به او گفتم مراسم داریم، اینجا میمانی؟ 🔹حسن گفت نه! فلانی که از همسایگان قدیممان بود امروز از دنیا رفته، او حقی به گردن من دارد و امشب که شب اول قبرش است باید پیش او باشم... 🔸به حسن گفتم: اون که از نظر اخلاقی و اعتقادی همسنخ تو نبود! چه حقی به گردنت دارد؟ 🔹حسن گفت: روز تشیع جنازهی من هوا گرم بود و این بنده خدا با شلنگ آب، مردم را سیراب میکرد... 🔸پدرم گفت: باید بروم ببینم این بندهخدا واقعا زنده است یا مرده؟! پدر رفت و ساعتی بعد برگشت و گفت: بله، وارد محله آنها که شدم، حجلهاش را دیدم که گفتند همین امروز تشیع شده است...
🌸📚خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم #احمدمشلب🌸
راوی:علی الهادی مشلب این قسمت ❤️دو برادر❤️ #بخش_اول 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂 من و #احمد در اخلاق و رفتار خیلی شبیه به هم بودیم. چون #احمد برادر بزرگترم بود برای من الگویی نمونه، معلمی مهربان و استادی دلسوز بود. علی رغم اینکه در برخی موارد مانند نحوه ی زندگی، نظرهایمان باهم فرق داشت،ولی تلاش می کردیم که ایده ها و نظرات مان را به هم نزدیک کنیم. ما بسیار به هم علاقه داشته و به یکدیگر وابسته بودیم. در زندگی سعی میکردیم که باعث ناراحتی همدیگر نشویم و اگر مشکل یا سوء تفاهمی پیش می آمد خیلی زود معذرت خواهی می کردیم. البته #احمد هرگز مرا تنها نمی گذاشت و از من دور نمی شد و دائم حواسش به من بود.از من می خواست که همیشه همراهش باشم و من نیز عاشق همراهی #احمد بودم همه جا در کنار #احمد بودم. هرجا می رفت، بااو می رفتم. در جمع دوستان، در مراسم های مختلف، در فعالیت های اجتماعی هر جا که #احمد حضور داشت من نیز بودم. 🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 #کتاب_ملاقات_درملکوت #این_قسمت #دوبرادر #خاطرات_شهیداحمدمشلب #راوےعلےالهادےمشلب #برادرشهید #انتشارات_تقدیر #یک_بغل_گل_سرخ #تصویری_ازشهیداحمدمشلب_وبرادرش_علی_الهادی 🌿🌸کانال رسمی شهیدمَشلَب در تلگرام🌿🌸 https://t.center/AHMADMASHLAB1995