فتحعلیشاه قاجار طی حکومت سیوهفتسالهاش در اوايل سده سيزده هجری ــــ نوزده ميلادی رويهای در رابطه با علما و اهل کشف و معنا در پيش گرفت که در شکلدادن به نهادهای تازهی مذهبی نقشی نمايان داشته است. همزمان با عصر فتحعلیشاه يا اندکی پس از آن عنوانها و نهادهایی چون مرجع تقليد، مجتهد اعلم، رکن رابع، واسطهی فيض، نقطهی اولی و مهمتر از همه اصل ولايت عامهی فقيه پديد آمدند و يا جان گرفتند. اين مقامات هر يک به جای خود روندهای جديدی در جامعهی شيعهی ايران بنا گذاشتند. مردم ايران بار تأثيرات و تبعات اين نهادها و عناوين را بر دوش دارند، اما از چگونگی و چرايی پيدايش اين گرايشها و رشد هستههای اقتدار دينی نوين در دو قرن اخير، آنطور که بايد، آگاهی ندارند. چون کمتر نويسندهای به چگونگی ظهور اقتدار دينی تازه در عناوين مذهبی جديد پرداخته و علت رشد و غليان آنها را در يک بستر اجتماعی بررسی کرده است. بهطوری که خواهيم ديد، آگاهی فتحعلیشاه از اوضاع زمان کمتر از پادشاهان پيش و پس از خود نبود، بلکه ادعای آشنايیداشتن با مسائل فقهی و ادبی، جوشش و خوشنشينیاش با اهل شعر و روحانيت، بهويژه با فقها و علمای زمان، زمينهساز روندها و نهادهای مذکور در فوق گرديد. افزون بر اينها، نطفههای رشد نقاشی عصر قاجار، موسيقی دستگاهی ايران، و رواج عزاداری مرسوم شيعه از دورهی فتحعلیشاه بسته شدهاند و به زمان ما رسيدهاند.