۲ آذر (۲۳ نوامبر ) سالروز درگذشت نویسنده و نمایشنامه نویس توانا و سخت متعهد، دکتر غلامحسین ساعدی است.
قلم او در حکم باروت بود و چنگ به ریشه های استبداد و خرافات مذهبی و منشاء ستم و مظالم اجتماعی میبُرد چنانکه شاملو گفت ساعدی را شاه نابود کرد. و چنان جامعه ای که چنین وجدانهای بیدار و انسانهای آگاهی را آنگونه شکنجه مینمود
مختصات کارکرد نظام آریامهری( و بعد جمهوری اسلامی) که بجای عوض کردن مغز جامعه به زور آژان کلاهشان را عوض میکرد و بخاطر خواندن کتاب ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی دانشجویان را به صلابه میکشید را نشان میدهد.
ساعدی فقید به مرگ طبیعی فوت نشد و دور از میهن، خود که درمانگر بود از فرط تحمیل و تحمل انواع شکنجه و اضطراب و استرس و رنج، بخاطر عوارض چندوجهی دستگاه گوارش(خونریزی معده) بدرود حیات گفت. او را کُشتند.
یاد این شعله فروزان گرامی است.
آنکه بیانی سحرانگیز و شنوندگانی مجذوب و بلندگویی پُرتوان دارد، مسئولتر از جراحی است که دست به شکافتن جمجمهیی میزند. مسئولیتناشناسی جراح، یک تن را میکُشد؛ مسئولیتناشناسی روشنفکر، جامعه ای را
(شاملو)
@adabiyate_Radical