شنبه های فروغ سخن با
💐خداوندگار مولانا
💐عرفان شناسی و معرفی مولانا
درمحضرجناب آقای
یاور خدابخشی1️⃣5️⃣ جلسه ی پانزدهم
🔆👈مولانا و سنایی
رابطه مولانا و سنایی رابطه ی
مرید و مراد است،استاد و
شاگرد،
از آن جایی که ملّا
روم ارادت و باورِ قلبی
💙بی
پایانی به سنایی داشته و از
همان عنفوانِ جوانی با شعر وی
مالوف بوده و اشعارش را به
گوشِ هوش نیوشیده،پس از
این بابت باید گفت:وی پرورش
یافته ی مکتب شعرِ سنایی بوده
است.مولانا در«مناقبالعارفین»
چنین نقل می کند که:«هر که
سخنان عطار را به جد بخواند
اسرار سنایی را درک می کند
و هر که سخنان سنایی را با
اعتقاد و باور قلبی بخواند،
کلام ما را ادراک می کند و از
آن برخوردار می شود و بهره ها
بَرَد.»پس با این گفتار،
تأثیرگذارترین شاعر بر مولانا سنایی است!
خودِ وی در سخنی به آن معترف است و می گوید:
ترک جوشی کرده ام من نیمه خام
از حکیم غزنوی بشنو تمام
عطار روح بود،سنایی دو چشم او
ما از پی سنایی و عطار آمدیم
یا آن جا که می خواهد قصیده ی معروف سنایی را روایت کند،
در مقام تمجید از استادش چنین می سراید:
بس که شنیدی صفتِ روم و چین
خیز و بیا مُلک سنایی ببین
این آن چنان در تاریخِ شعر و
ادبِ فارسی مهم است که از
«شعر قبل از سنایی بعد از
سنایی»سخن رانده می شود
و همین بس است تا بدانید که
حکیم سنایی بر فرهنگ و ادب
و شعر پس از خود تاثیری جدّی
گذاشت و بر روند شعر فارسی
انقلابی بس عظیم به پا نمود و
آغازگر و بنیادگذار مکتبی شد
که بعدها عطّار و مولانا و حافظ
دنباله روِ آن شدند و پلّه پلّه به
اوج فلک رسانیدندش،مبتکر
شعر عرفانی،همو که مولوی
می سراید:
از تبتّل تا مقاماتِ فنا
پلّه پلّه تا ملاقات خدا
یا آن جا که می خواهد قصیده
ی معروف سنایی را روایت کند،
در مقام تمجید از استادش
چنین می سراید:
بس که شنیدی صفتِ روم و چین
خیز و بیا مُلک سنایی ببین
تعبیر نردبام[ن] آسمانِ مولوی
نیز از فکر و ذهن سنایی
تراویده شده است.من از آن
باب که پایِ ادّعایم محکم بر
زمین بماند
چند نمونه از
ابیات آن را در این جا می آورم،
سنایی بفرمایید:
تا به بام آسمانش بَرَد بخت از راهِ علم
این نکوتر با زکاتش درزد اندر "نردبان"
یا:
اگر بسیار بندیشی خِرَد باشد از او عاجز
کجا بر آسمان تاند شد آن کو نردبان دارد؟
و در ادامه:
ای زده بر فلک سراپرده
رَخت بر تخت عیسی آورده
و:
ای که از رشک نردبان فلک
با خود از خاک بر فلک برده
مولوی با همین تراوش فکری
است که از "نردبان آسمان"
سخن می راند:
نردبان آسمان است این کلام
هرکه زین در می رود آید به بام،
"کلام"مجاز از دیوان شمس،
یا پیرش می داند:
پیر باشد نردبانِ آسمان
تیرِ پرّان از که گردد؟از کمان
یا گاهی مِی اش می نامد:
خاکیان زین باده بر گردون زدنت
ای مِیِ تو نردبان آسمان
در حین واکاوی هایم در هم
سان سازی غزلیّاتِ سنایی و
مولانا،مولانا را یافتم که غزل
های سنایی را با اندکی تغییر
و تصرف،در دیوانِ شمسِ خود
آورده بود،
مثلا غزلِ سنایی به مطلعِ زیر
بنگرید در مقامِ داوری:
معشوقه به سامان شد،تا باد چنین باد
کفرش همه ایمان شد،تا باد چنین باد
مولانا همین بیت را فقط با
افزودن یک هجا،مطلع غزلی
بدین سان تعبیه نموده است:
معشوقه به سامان شد، تا باد چنین بادا
کفرش همه ایمان شد،تا باد چنین بادا
#یاور_خدابخشی #موسسه_فرهنگی_ادبی_فروغ_سخن_لنجانhttps://t.center/Forooghesokhan95