قانون اختیارات جنگی، ابزاری برای تهدید ایران
هیل به قلم جی. برایان اتوود عضو ارشد مؤسسه واتسون دانشگاه براون – دولت بایدن بر پایان دادن درگیری
#اسرائیل و حماس و در عین حال جلوگیری از یک جنگ گسترده تر با
#ایران و گروه های نیابتی اش تمرکز کرده است. این به معنای استقرار یک گروه عملیاتی در دریای مدیترانه، پاسخ به حملات به نیروهای نظامی آمریکا در سوریه و عراق و جلوگیری از حمله حوثیها (انصارالله) در
#یمن به ناوهای آمریکایی و کشتیهای تجاری در دریای سرخ است.
آیا همه اینها به این معنی است که آمریکا در حال جنگ با این گروه های نیابتی ایران است؟ قطعنامه اختیارات جنگ و قانون اساسی آمریکا در این مورد چه می گوید؟
رئیسجمهورآمریکا در بیست و یکم ژانویه و چهارم فوریه همان طور که در قطعنامه اختیارات جنگی الزامی است، گزارشهایی را به کنگره آمریکا ارسال کرد. بر اساس این گزارش ها، دولت او حملات گسستهای را علیه سایتهای زیرزمینی حوثیها و تدابیری را در تلافی حملات گروههای شبه نظامی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در عراق و سوریه انجام داده است.
آیا این گزارشها بند دیگری از قطعنامه را فعال می کند که بر اساس آن عملیات نظامی باید ظرف 60 روز خاتمه یابد، مگر این که کنگره آمریکا به طور خاص مجوز ادامه این اقدامات را بدهد یا اعلان جنگ کند؟
تیم کین، (سناتور دموکرات ایالت ویرجینیا)، کریس مورفی (سناتور دموکرات ایالت کنتیکت)، تاد یونگ (سناتور جمهوریخواه ایالت ایندیانا) و مایک لی (سناتور جمهوریخواه ایالت یوتا) بیست و سوم ژانویه پرسش بالا را مطرح کردند اما تاکنون، آنها هیچ پاسخی دریافت نکرده اند.
گزارش اخیر نیویورک تایمز نشان می دهد این موضوع نیز در داخل دولت آمریکا هم مورد بحث قرار دارد.
همان طور که در مورد اکثر قوانین مشاهده می شود، قطعنامه اختیارات جنگ ناقص و قابل تفسیر است. هدف اصلی آن مهار سوء استفاده دولت از قدرت است که بهترین نمونه آن امتناع دولت نیکسون از پایان دادن به جنگ ویتنام و حمله درخلیج تونکین حتی پس از لغو اختیارات اصلی بود.
در طول سالها، وکلای دولت آمریکا ابزارهای خلاقانهای برای منطقی کردن قطعنامه اختیارات جنگ به شیوههایی که قدرت ریاست جمهوری را افزایش میدهد، یافتهاند. اغلب دولت ها سعی کردند از اجرای بند 60 روز با این ادعا که اقدامات آنها بر اساس بند مربوط به فرماندهی کل نیروهای مسلح در قانون اساسی مجاز است، اجتناب کنند. نگران کننده تر ان است که، وکلای دولت از ارتش میخواهند قوانین درگیری در زمان جنگ را برای جلوگیری از اطلاع کنگره آمریکا دستکاری کند.
وکلای دولت آمریکا در سال های اخیر قوه تخیل خود را بیشتر به کار انداختند. حتی برخی به قانونی بودن محدودیت 60 روزه این قطعنامه اعتراض کرده اند. اما این گزینه در دولت تحت رهبری رئیس جمهوری که به عنوان سناتور به این قطعنامه رای داده و متعهد به عملی کردن آن است، وجود ندارد.
منابع نیویورک تایمز اعلام کردند بحث داخلی امروز به این موضوع مربوط می شود که کشتی های آمریکا در آب های بین المللی هستند و بنابراین در منطقه ای نیستند که «خصومت» در آن وجود دارد یا قریب الوقوع است. نظریه دیگر این است که خصومت ها متناوب هستند، بنابراین بند مربوط به محدودیت 60 روزه هرگز واقعاً فعال نشده است.
باورش سخت است که این استدلالها موجب شود ارزیابی کنگره آمریکا را کنار گذاریم. یک مورد محتمل تر میتوان مطرح کرد که وقتی نیروهای آمریکایی مورد حمله قرار میگیرند، فرماندهی کل، مسئولیت حفاظت از آنهاست. با این حال، این منطق برای حمل و نقل تجاری اعمال نمی شود.
هدف نهایی دولت آمریکا جلوگیری از تعرضات بیشتر نیروهای نیابتی ایران و در عین حال اجتناب از جنگ مستقیم با ایران است. پس چرا از کنگره برای تداوم کاهش تواناییهای حوثیها و دیگر گروه های نیابتی ایران، یک مجوز با محدودیت زمانی درخواست نمیکنیم؟
اینجاست که قطعنامه اختیارات مربوط به جنگ می تواند بن بست را بشکند. درخواست برای اجازه دادن به یک ماموریت رزمی محدود، یک "رویه تسریع شده" ترجیهی در طول دوره 60 روزه است. بدون شک این طرح با حمایت هر دو حزب به طور گسترده ای تصویب خواهد شد.
در غیاب رای گیری درباره بسته کمکی اوکراین، ممکن است راهی بهتر برای نشان دادن اتحاد دو حزبی و ارسال پیام بازدارنده به ایران و متحدانش وجود نداشته باشد. طرح ترجیحی را به مجلس و سنا آمریکا بیاورید و به رئیس جمهور اجازه دهید به اقدامات نظامی مورد نیاز برای بازدارندگی نیروهای نیابتی ایران از حمله به نیروهای آمریکایی و کشتیرانی بین المللی ادامه دهد و بر نقش اختیارات جنگی کنگره تاکید مجدد کند.
@abolfathusastudy