ناآگاهی سیاسی امریکایی ها
شاید این تصور همراه با خودفریبی که گمان کنیم دلیل این درجه از خبررسانی های اشتباه روسیه ای است که پیام های تحریک کننده ای در اینترنت منتشر می کند و صد و بیست و شش میلیون نفر از طریق فیسبوک به این پست ها دسترسی دارند، باعث شود شب آسوده تر بخوابیم.
در جلسه استماعی که در کنگره آمریکا برگزار شده بود مشخص شد روس ها هزاران ویدئو را در یوتیوب بارگذاری و بیش از صد و سی هزار پیام در توئیت ارسال کرده اند وشریان های مردمسالاری در آمریکا با خصومت قدرت های خارجی مسدود شده است.
با این حال مشکل، روسیه نیست، مشکل خود مردم آمریکا هستند. ما را بازی داده اند و علت این است که بسیاری از شهروندان آمریکا آموزش لازم را برای عملکرد مناسبی به عنوان شهروند ندارند. در صورتی که هدف روسیه این باشد که مردم را با کمک رسانه های دست راستی به این باور برساند که چیزی به نام حقیقت وجود ندارد، باید گفت افراد شرور به هدف خود دست یافته اند.
در حالی که پنجشنبه سیصدمین روز از ریاست جمهوری
#دونالد_ترامپ را نیز رد کردیم، کارشناسانی که تخصص آنها بررسی سره از ناسره است اعلام کردند وی هزار و ششصد مورد ادعای گمراه کننده را مطرح کرده است. این یعنی وی روزی پنج مورد در ریاست جهموری خود چیزهایی را گفته است که حقیقت نداشته اند.
آمریکایی ها کاخی سفید از دروغ دارند زیرا بخش عمده ای از جمعیت نمی توانند حقیقت را از مسائل ساختگی تشخیص بدهند. در مردمسالاری، مردم باید نقش خودشان را در تقسیم قدرت درک کنند.
حدود یک سوم از مردم آمریکا حتی نمی توانند نام یکی از قوای حکومتی را ذکر کنند. وقتی رادیوی ملی سال گذشته بخش هایی از
#اعلامیه_استقلال آمریکا را منتشر کرد، بسیاری از مردم خشمگین شدند. آنها فکر می کردند اظهارات
#توماس_جفرسون، در واقع جنگی تبلیغاتی علیه
#ترامپ است.
#اخبار_جعلی در واقع مسائلی واقعی هستند که تبلیغ کنندگان فعال در حوزه روانی به صورتی دروغ آنها را منتشر می کنند. ترامپ از این اصطلاح برای توضیح هر چیزی که دوست ندارد استفاده می کند و این روند به عادت سیاستمداران در همه جا تبدیل شده است.
با این حال ترامپ یک نشانه است؛ شکست در این مردمسالاری حال چیزی فراتر از یک دروغگوی بزرگ است. برای همین باید فقط شهروندان آمریکایی را سرزنش کرد: ما اجازه دادیم که نظام آموزشی در تدریس وظایف و حقوق شهروندی غفلت به خرج دهد.
در اخبار مرتبط با
#روی_مور، نامزد متخلف
#سنا از ایالت آلاباما مشخص شد که وی چگونه نقض
#قانون_اساسی را امری معمول کرده بود. به عنوان قاضی، دو بار از این قوه برچیده شده بود، دو بار به خاطر اقدامات غیر قانونی که نشان از دیدگاه وی در خصوص حکومت داری است.
با انتقادهایی که از قوانین دینی می شود، تصور کنید که شخص مور نیز همینطور رفتار می کند و خود بیشتر از آنچه که پای بند قانون اساسی بداند، پای بند به کتاب مقدس می داند. البته مور را نمی توان ملامت کرد، سرزنش باید متوجه دنباله روهای او و البته رسانه ها باشد که به نظر می رسد از
#متمم اول قانون اساسی که بر جدایی دین و سیاست تاکید دارد، بی اطلاع هستند. نکته اینجاست که بعد از چاپ یک صفحه کامل
#منشور حقوق، برخی فعالان به ترامپ پیشنهاد کرده اند که حتما قانون اساسی آمریکا را بخواند. ترامپ هم بارها مانند مور عمل و قانون اساسی را که به پاسداشت آن سوگند یاد کرده، نقض کرده است.
تصور کنید شهروندی هم مانند گواهینامه رانندگی مجوز و مدرک می خواست و مستلزم آزمونی ساده از تاریخ، ارزش ها و جغرافی آمریکا بود تا کسی در این نظام اجازه اظهار نظر می یافت. این کار با مهاجران انجام می شود و براساس نتایج یک بررسی، نود و هفت درصد از آنان از این آزمون قبول می شوند. این در حالی است که از هر سه آمریکایی، یک نفر در آزمون شهروندی مهاجرتی کشورش مردود می شود. آزمون هم ویژه نخبگان طراحی نشده اند و سوالاتی از این دست را در بر داشت: در یازدهم سپتامبر چه اتفاق بزرگی افتاد؟ اقیانوسی که در غرب آمریکا قرار گرفته است چه نام دارد؟
یکی از دلایلی که مدارس عمومی در سراسر آمریکا ایجاد شدند، تربیت شهروندانی با مطلع بود. از ابتدا تا دهه 1960 ، گذراندن سه دوره مجزا درباره
#حقوق_مدنی و دولتی تا پیش از اتمام دبیرستان عادی بود. حال فقط معدودی از ایالت ها مهارت های مدنی را شرط فارغ التحصیل شدن از دبیرستان می دانند. دانش آموزان در این دوره پرمشکل، برای بحث درباره سیاست و دولت حریص هستند. با این حال آموزش دهندگان کوتاهی می کنند. آموزش های مدنی کنار گذاشته شده است که یکی از دلایل آن آزمون های استاندارد شده است.