🔸 " در محضـــر شهیـــــد "...
💢 برای دل خودم یا برای خدا؟
💠گفتم:" با فرمانده تان کار دارم."
🔷گفت:"الان ساعت یازده است،ملاقاتی قبول نمی کند."
🌾رفتم پشت در اتاقش در زدم،گفت: "کیه؟"
💐گفتم :"مصطفی من هستم.""
💢گفت :"بیا تو."
📿سرش را از سجده بلند کرد ،چشمهای سرخ، خیس اشک و رنگش پریده بود.
🌴نگران شدم :"گفتم چه شده مصطفی؟ خبری شده؟کسی طوری اش شده؟"
🌷دو زانو نشست. سرش را انداخت پایین.زُل زد به مهرش .دانه های تسبیح را یکی یکی از لای انگشتهایش رد می کرد.
🥀گفت :"ساعت یازده تا دوازده هر روز را فقط برای خدا گذاشتم.بر می گردم کارهایم را نگاه می کنم.
🍃از خودم می پرسم کارهایی که کردم ،برای خدا بود یا برای دل خودم؟"
📖#ڪلام_شهید 🌷دوستان عزیـز ...
تنها راه رسیدن به سعادت ،
ترڪ محرمات و انجام واجبات است
راه قرب بہ خدا همین است و بس ،
راه شهدا را ڪہ همان راه رسیدن بہ خدا است ادامه دهید.
🕊🥀#شهید_جاویدالاثر_مصطفی_ردانی پور
#فرمانده_قرارگاه_فتح_سپاه#سالـروز_شهـادت🕊