🌹کاش میشد ...
تا خدا پـــرواز کرد
❣پای دل از بند دنیا باز کرد
کاش میشد از تعلق شد رها
بال زد همچون ڪبوتـــر در هوا ...
🕊🍃درون خودش کلنجاری داشت با خودش؛برای کسی آشکار نمیکرد اما گاهی توی حرفهایش،میزد بیرون؛هر بار که بر میگشت و مینشستیم به حرف زدن،حرفهایش بیشتر بوی رفتن میداد و اگر توی حرفهایش دقیق میشدی میتوانستی بفهمی که انگار هر روز دارد قدمی را کامل میکند.
☘آن اوایل یڪبار که از معرکه برگشته بود وسط حرفهایش خیلی محکم گفت: «جانفشانـی اصلاً کار آسـانی نیست»بعد تعریف ڪرد که آنجا در نقطه ای باید فاصلهای چند متری را در تیررس تکفیریها میدوید و توی همین چند متر،دختـرش آمده جلوی چشمش...
💐بعد توضیح داد که تعلقات چطور مانع شهادت
شهید است…تمرینهای زیادی توی یکی دو سال گذشته برای بریدن رشته تعلقاتش انجام داده بود و همه را هم برید؛این بار که میرفت به کسی گفته بود«این دفعه از کوثرم بریدم»
✍ به نقل از:احمدرضا
بیضایی(برادر بزرگوار
شهید)
🥀#پاسدار_مدافـع_حـرم#شهید_محمودرضا_بیضایی#سالـروز_شهـادت🕊