برای بهمنی و فراق نابهنگامش
سرود شاعر اگر عاشقانه، خواهد ماند
ز اهل عشق طنین ترانه، خواهد ماند
زده است مرگ بر اندام شعر شلاقی
که تا ابد اثر تازیانه خواهد ماند
اگر چه آتش قلبش فرونشست ولی
زشمع روشن عشق این زبانه خواهد ماند
خبر بروی دل آوار گشت بهمن وار
برای گریه مرا این بهانه خواهد ماند
تویی طنین غزلهای منزوی، شاعر
صدای سبز تو در آسمانه خواهد ماند
بخاک تیره ترا با دریغ میکاریم
بجای از تو هزاران جوانه خواهد ماند
صدای بندر عباس رفت تا ملکوت
غم فراق به ذهن زمانه خواهد ماند
هزار نخل نجابت، هزار بوته غزل
نشانده ای و ز تو این نشانه خواهد ماند
کنار ناصر و نیما و منزوی خوش زی
هزار در دری زآن سه گانه خواهد ماند
چرا برای تو گریم که زنده تر از تو
کسی بجای بدلهای ما نه خواهد ماند
شکوه باغ تغزل سفر بخیر برو
که نام تو به جهان جاودانه خواهد ماند
سید عبدالله حسینی