✅ بی اعتنایی به موقعیتهای دنیایی
در اواخر عمرِ شیخ [رجبعلی خیاط]، بتدریج، جمعی از نخبگان با او آشنا شدند و نه تنها برخی بزرگان حوزه و دانشگاه با او رابطه داشتند، بلکه تعدادی از شخصیتهای سیاسی و نظامی نیز با مقاصد گوناگون، خدمتش می رسیدند.
شیخ با همه تواضع و فروتنی ای که در برابر مستضعفان و مستمندان و بویژه سادات داشت، نسبت به روسا و مقامات کشوری ، بی اعتنا بود. هنگامی که این گونه افراد به خانه اش می آمدند می فرمود: آمده اند سراغ پیرزنه (دنیا) را از من بگیرند. گرفتارند. دعا می خواهند. مریض دارند، وضعشان به هم خورده ...
یکی از فرزندان شیخ می گوید: فردی از امرای ارتش که به شیخ ارادت می ورزید به من گفت: می دانی چرا من پدرت را دوست دارم؟ وقتی برای اولین بار خدمتش رسیدم نزدیکِ درِ اتاق نشسته بود. سلام کردم. گفت: "برو بنشین" . رفتم نشستم. پس از من ، نابینایی از راه رسید. جناب شیخ، تمام قد از جا برخاست و با احترام او را در آغوش کشید و بوسید و کنار خود نشاند. من نگاه می کردم که در خانه او چه می گذرد تا این که آن مرد نابینا از جا برخاست تا برود. شیخ، کفشهای او را جلوی پایش جفت کرد و ده تومان هم به او داد و بدرقه اش کرد، ولی هنگامی که من خواستم خداحافظی کنم از جا برنخاست و همان طور که نشسته بود گفت: "خداحافظ".
#کیمیای_محبت#محمدی_ری_شهری#شیخ_رجبعلی_خیاط#نشر_دارالحدیثچاپ بیست و هشتم
صص ۴۴ و ۴۵.
@Ab_o_Atash