✅ شهیدان نبر تن به تن: حرّ بن یزید ریاحی
کیستی؟ چه می خواهی؟ اینجا قلمرو حسین است. به چه کار آمده ای؟ این چکمه های آویخته بر گردن چیست؟ دست بر سر آمده ای با سپری واژگون که رسم جنگ گریزان و ندامت زدگان است.
-تو کیستی؟
-حرّم! از دور دست خودم آمده ام. به شوق اعتذار، به امید نگاهی، تبسمی، جرعه محبتی، دست نوازشی، شرمسار و پشیمان. عمری حقیقت را در زیر چکمه هایم کوبیده ام و اینک چکمه بر گردن آمده ام تا خود را بکوبم. خود را هموار کنم. سرِ سربر آوردن ندارم.آیا مرا به حضور حسین خواهی برد؟ تو برادر حسینی؛ آیا به رسم شفاعت، بند بر دستانم نمی گذاری و به آستان مولایم نمی بری؟ مرا چون بردگان در زنجیر کن. به آستانه حسین بکشان. بگذار دستان مهربانش را بوسه دهم. شرمم باد که در نخستین برخورد، من و همراهان را سیراب کرد، حتی اسب هایمان را به آبی نواخت و من آن همه عظمت و مهربانی را نفهمیدم، پاسخی نگفتم. آیا مرا به خیمه مولا خواهی برد؟
حرّ می گرید و می خواند: بار خدایا، به سوی تو بازگشتم. پس تو نیز توبه ام را بپذیر. چرا که دل های دوستانت و فرزندان دختر پیامبرت را ترساندم و لرزاندم.
می گرید و سنگین قدم بر می دارد؛ سپر واژگون، دست بر سر، چکمه بر گردن.
کنار خیمه حسین می رسد.
مولای من! آقای من! دمی از خیمه بیرون آی. کسی به اعتذاز آمده است. سر یاری و همراهی ما دارد.
-چرا پیاده نمی شوی؟ فرود آی و سخن بگو.
-پیاده نمی شوم تا زینب اجازه ندهد، تا کودکان نبخشند. آیا خداوند توبه مرا می پذیرد؟
-آری توبه ات را می پذیرد و از گناهت می گذرد.
-من نخستین کسی بودم که راه بر تو بستم. اجازه بده تا نخستین کسی باشم که در پیش رویت کشته شود.
[پس از اجازه امام، حر به میدان رفته و پس از نبردی بی امان، پس از تیر باران دشمن و نیزه ای که قسورة بن کنانه بر سینه اش نشاند، بر زمین افتاد.]
از حنجره تشنه اش جوشید: ای فرزند پیامبر، مرا دریاب!
لحظه ای گذشت. گرمای روح نواز دستی را بر پیشانی احساس کرد. آخرین رمق ها را به لب ها بخشید و آرام پرسید: کیستی؟
-سر بر زانوی من داری!! چشم بگشا! بگذار خون از چشمهایت بگیرم. آسوده باش حرّ!
...اَنتَ الحُرّ کما سمّتک امُّکَ و انت الحرّ فی الدّنیا و الآخرة.
آینه داران آفتاب، پژوهش و نگارشی نو از زندگی و شهادت یاران اباعبدالله الحسین(ع)
نوشته دکتر
محمدرضا سنگری، ناشر: شرکت چاپ و نشر بین الملل(چاپ اول-پاییز ۱۳۸۶)، صفحات ۶۴۳ و ۶۴۴.
#محمدرضا_سنگری#آینه_داران_آفتاب #چاپ_و_نشر_بین_الملل#واقعه_کربلا@Ab_o_Atash