✳️ «موقعی كه بايد صاحب آثاری میشدید که بتوانند کارنامه روزگار به حساب بیایند، یا آدمش را نداشتید یا حس مسئولیتش نبود یا سوادش نبود یا همه اینها با هم. امروزه دیگر دیر شده است که شما صاحب رُمان درست و حسابی بشوید. چون زمانه عوض شده و طرز تلقّی آدمها از رمان عوض شده است. شما باید رمان اصیل داشته باشید تا بتوانید نسبت به آن واکنش نشان بدهید و چیز تازهای خلق کنید.
عکسالعمل پروست نسبت به نویسندههای قبل از خودش مثل فلوبر است. حالا فرض کنید شما میخواهید نوآوری بکنید. واکنش شما به چی خواهد بود، به «زیبا»؟ به «فتنه»؟ به «چشمهایش»؟ فکر نکردهاید چرا نویسندههای مدرن شما و پستمدرن شما یواشکی الگو برمیدارند از فاکنر و رِبگریه و ناتالی ساروت؟ طفلکیها پشتوانه امروزی که ندارند، آثار گذشته ادبی خود را هم که نخواندهاند.
از کجا بدانند که یکی از درخشانترین ساختارهای رماننو (nouveau roman) را میتوان در «نوروزنامه»ی منتسب به خیّام پیدا کرد؟ یا از کجا بدانند که یکی از شگفتآورترین روایتهای داستانی را میتوان در «قرآن پاک» یافت؟ یا حتی «چهارمقاله عروضی» ...»
#راه_ننوشتهبا
#قاسم_هاشمی_نژاد درباره کتابهایش
#علی_اکبر_شیروانی#هرمس صفحه ۷۲
@Ab_o_Atash