انجمن ادبی عارف

#محمد_علی_بهمنی
Канал
Образование
Книги
Искусство и дизайн
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала انجمن ادبی عارف
@aarrfПродвигать
212
подписчиков
3,44 тыс.
фото
81
видео
181
ссылка
📚 نشست ادبی ۴۸۴: دوشنبه ۱۹ شهریور، ساعت ۱۷ تا ۱۹ زیباشهر، کتابخانه یادگار، تالار همایش ✏️ نشست برون‌مرزی ۲: جمعه ۲۳ شهریور، ساعت ۲۰:۳۰ کلاب‌هاوس، خانهٔ «بنیاد فرهنگ ایران» ادمین: @iranvijadmin اینستاگرام: @anjomanaref کلاب‌هاوس: بنیاد فرهنگ ایران
.
لحظه ها نیش به بلعیدن روحم زده اند
شکل آن #سیب که از شاخه می افتد شده ام
￿
مثل آیینه که از دیدن خود می شکند
مثل عکسم که نمی خواست بخندد شده ام

@aarrf
#محمد_علی_بهمنی
.
درنگ کن که دلم با تـــو همسفر شده است

سفــر ؟ نه ! آه ...
دلم با تــو #در_بدر شده است....

@aarrf
#محمد_علی_بهمنی
.
تو تنها می توانی
آخرین درمان من باشی
و بی شک دیگران،
بیهوده می جویند تسکینم...

#محمد_علی_بهمنی
@aarrf
@aarrf

می‌نوشمت که تشنگی‌ام بیشتر شود
آب از تماس با عطشم شعله‌ور شود

آنگاه بی‌مضایقه‌تر نعره می کشم
تا آسمان ِکر شده هم با خبر شود

آن‌قدرها سکوت تو را گوش می دهم
تا گوشم از شنیدن ِبسیار کر شود

تو در منی و شعرم اگر "حافظانه" نیست
(عشقت نه سَرسَری ست که از سر به در شود)

آرامشم همیشه مرا رنج داده‌ است
شور خطر کجاست که رنجم به سر شود !؟

مرهم به زخم ِبسته که راهی نمی‌برد
کاشا که عشق مختصری نیشتر شود !

#محمد_علی_بهمنی
@aarrf
@aarrf
ده سال دور و تنها،
تنها به جرم اینکه
او سرسپرده می خواست،
من دل سپرده بودم

#محمد_علی_بهمنی
@aarrf
@aarrf

ای ردیف غزلم،ورد زبانم،نفسم
حاکم گستره ی فن بیانم ، نفسم

تو چه کردی که دلم این همه خواهانت شد؟
حکم کرده است فقط با تو بمانم نفسم

گوشه ی دنج اتاقم شب شعری برپاست
گرم چندین غزل پر هیجان ام نفسم

بیستون چیست؟ بگو تا دل البرز بِکن
امتحان کن به گمانم بتوانم نفسم

چه شده راحت من! این همه ناآرامی؟
غرق تشویش شدی من نگرانم نفسم

بسته ای بار سفر را به کجاها بی من
من که همراه تر از هر چمدانم نفسم

زندگی بی تو اگرمرگ نباشدزجراست
با تو تنظیم شده هر ضربانم نفسم

شب سپید است،کنارتوتنم نورانی ست
با تو خورشید ترین ماه جهانم !نفسم

#محمد_علی_بهمنی
@aarrf
.

تورا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت

به شرطی که مرا در آرزوی خویش مگذاری


#محمد_علی_بهمنی
@aarrf
شبانه های مرا می شود سحر باشی...؟

و می‌شود که از این نیز خوبتر باشی...؟

#محمد_علی_بهمنی

@aarrf
این عصرهای پائیزی؛ 
عجـیب بـوی ِ نـفس هـای ِ تـو را می دهـد !
گـویی... تـو اتـفاق می افـتی؛ و مـن دچـار می شـوم .
تـمام ِ"مــن" دارد "تـــو"
می شـود ...

بـاور مـی کنـی !؟

#محمد_علی_بهمنی
@aarrf
@aarrf
گاهی ترا کنار خود احساس می کنم

اما چقدر دلخوشی ِ خواب ها کم است

#محمد_علی_بهمنی
@aarrf
@aarrf
تو...
تنها مى توانى
آخرین درمان من باشى

و بى شك دیگران بیهوده مى جویند تسكینم ...

#محمد_علی_بهمنی
@aarrf
@aarrf

دیوانه را توان به محبت نمود رام

ما را محبت است که دیوانه میکند

#محمد_علی_بهمنی

@aarrf
شبانه های مرا ،

می‌شود سحر باشی!؟


#محمد_علی_بهمنی

@aarrf
@aarrf

گاهی تو را کنار خود احساس می کنم

اما چقدر دلخوشی خواب ها کم است...!

#محمد_علی_بهمنی
@aarrf

حال من خوب است حال روزگارم خوب نیست
حال خوبم را خودم باور ندارم خوب نیست

آب و خاک و باد و آتش شرمسارم می کنند
این که از یاران خوبم شرمسارم خوب نیست

روز وشب را می شمارم ؛ کار آسانی ست ؛ حیف
روز و شب را هرچه آسان می شمارم خوب نیست

من که هست و نیستم خاک است ،خاکی مشربم
اینکه می خواهند برخی خاکسارم خوب نیست

ابرها در خشکسالی ها دعاگو داشتند
حیرتا! بارانم و بایدنبارم خوب نیست!

در مرورخود به درک بی حضوری می رسم
زنده ام ، اما خودم را سوگوارم خوب نیست

مرگ هم آرامش خوبیست می فهمم ولی
این که تا کی در صف این انتظارم خوب نیست …

#محمد_علی_بهمنی

@aarrf
@aarrf

دلخوش گرمای کسی نیستم

آمده ام تا تو بسوزانی ام......


#محمد_علی_بهمنی
@aarrf

خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام؟

حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام

حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام!

#محمد_علی_بهمنی

@aarrf
بخوان و پاک کن و نام خویش را بنویس

به دفتر غزلم هر چه نقطه چین دارم ...

#محمد_علی_بهمنی

@aarrf
@aarrf

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است  
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من  نه این که مرا شعر تازه نیست   
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست           
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است

تا این غرل شبیه غزل های من شود               
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

گاهی ترا کنار خود احساس می کنم        
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست 
آیا هنوز آمدنت را بها کم است

#محمد_علی_بهمنی

 @aarrf
@aarrf



جنگل همه ی شب سوخت در صاعقه ی پاییز
از آتش دامن گیر ای سبز جوان بر خیز!

برگ است که می بارد! چشم تو نبیند کاش
این منظره را هرگز در عالم رویا نیز

هیهات نمی دانم این شعله که بر من زد
از آتش «تائیس» است یا بارقه ی «چنگیز»!

خاکستر من دیگر ققنوس نخواهد زاد؟
و آن هلهله پایان یافت این گونه ملال انگیز!

تا نیمه چرا ای دوست! لاجرعه مرا سرکش
من فلسفه ای دارم یا خالی و یا لبریز

مگذار به طوفانم چون دانه به خاکم بخش
شاید که بهاری باز صور تو دمد برخیز

#محمد_علی_بهمنی



@aarrf