صاف بُد آمیخته با دُردِ مِی
بر سرِ خُم رفت و جدا شد ز دُرد
ما شما را در زندگیتان دوست داشتیم و پس از خاموشیتان شما را فراموش نمیکنیم؛ چه شما در شعرها و ترانههای ماندگارِ پُرشمارتان زنده هستید و بهزیستِ شاعرانهٔتان ادامه میدهید و این خاموشی نه خاموشیِ نامِ شماست که بهگفت شرفجهان قزوینی:
بهگیتی کسی یافت عُمرِ دو بار
کزو ماند نامِ نکو یادگار
استاد محمّدعلی بهمنی شاعرِ نامآورِ معاصر، امشب از دیارِ خاک کوچید و
جانِ گرامی بهپدر باز داد
کالبدِ تیره بهمادر سپرد
کاه نَبُد او که بهبادی پرید
آب نَبُد او که بهسرما فسرد
شانه نبود او که بهمویی شکست
دانه نبود او که زمینش فشرد
گنجِ زری بود در این خاکدان
کو دو جهان را بهجُویی میشمرد
قالبِ خاکی سُویِ خاکی فکند
جان و خِرَد سویِ سماوات برد
ایشان در سالهای پیش چندین بار قدم بر دیدهٔ این شاگردِ کمترینِ خود گذاشته و بهانجمنِ ادبیِ عارف افتخارِ حضور دادند.
از شمارِ دو چشم یک تن کم
وز شمارِ خِرَد هزاران بیش
روانتان انوشه.
نادر یوسفی؛ دبیرِ انجمنِ ادبیِ عارف
#بنیاد_فرهنگی_ایرانویج #انجمن_ادبی_عارف #محمدعلی_بهمنی #رودکی #شرف_جهان_قزوینی #ساقی_نامه #غزل