✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨✨🕊✨🕊✨✨#لات_های_بهشتی #حر_انقلاب۴برای پاکسازی با شاهرخ رفتیم توی یک روستا...
کسی آنجا نبود.
در وسط روستا یک دستشویی بود و شاهرخ رفت دستشویی...
😁ناگهان دیدم یک سرباز
#عراقی خیلی بیخیال دارد مےآید سمت ما
😱😰سریع پشت دیوار مخفی شدم
نمےتوانستم شاهرخ را صدا کنم
😱😱سرباز
عراقی به مقابل دستشویی رسید و با
#تعجب به دستشویی نگاه مےکرد
🤔😳یک دفعه شاهرخ، لگدی با در دستشویی زد و با فریاد گفت:
"
#وایســـــااااا"
😡😡سرباز
عراقی اسلحه اش را روی زمین انداخت و
#فراااار کرد و ما هم به دنبالش دویدیم
🏃🏃کمی جلوتر، شاهرخ او را گرفت
😏سرباز با التماس، داد مےزد:
"
#منو_نخور!!!"
😰😰😱😱من که کمی عربی بلد بودم با تعجب پرسیدم:
"نخور یعنی چی"؟؟
🤔😳😳سرباز گفت:
"فرمانده ی ما عکس اون آقا (اشاره به شاهرخ) را به ما نشون داده و گفته او
#آدمخواره"...
😰😰😱😰😰وقتی شاهرخ این رو فهمید خیلی خندید
😂😂و بعد از آن بود که اسم گروهش را گذاشت: گروه
#آدمخوارها😠😡😠گروهی که شامل افرادی بود که روزگاری مثل خود شاهرخ، بودند و حالا توبه کرده بودند
😔...
#مصطفی_ریش و
#مجید_گاوی و ... اعضای گروهش بودند
کسانی که از هیچ چیز نمےترسیدند جز خدا
😇#ادامه_دارد...
#انتشارحتماباذکرلینک @AHMADMASHLAB1995