شهید احمد مَشلَب

#دوکوهه
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@aHMADMASHLAB1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
Forwarded from عکس نگار
🌸🍃

داستان این شهید رو بخونین
ببینین بعضی وقتا گذشتن از یک #گناه آدم رو به چه جاهایی که نمیرسونه...

یکی از همرزمانش می گفت:
در لحظه ی شهادت ترکشی به #پهلویش اصابت کرد.
وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم.
وقتی روی پایش ایستاد رو به #کربلا دستش را به سینه نهاد وآخرین کلام را بر زبان جاری کرد :
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله...

بعد هم به همان حالت به دیدار ارباب بی کفن خود رفت.

آيت الله حق شناس در عظمت شهید فرمود:
این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم:
"چه خبر"؟

به من فرمود :
تمامی مطالبی که (از برزخ و...)مےگویند حق است . از شب اول قبر وسوال و ...اما من را بی حساب و کتاب بردند".

استاد مکثی کرد و فرمود :
رفقا!!! آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشت اما نمی دانم این جوان چه کرده بود.چه کرد تا به این جا رسید".



🌹داستان تحول از زبان خود شهيد:

یه روز با رفقای محل رفته بودیم #دماوند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری روآب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.
از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم .
همان جا پشت درخت مخفی شدم …می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم!!!!
پشت آن درخت وکنار رودخانه چندین #دختر جوان مشغول #شنا بودن .
همان جا خدا را صدا زدم و گفتم:
"خدایا کمک کن!
خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شوداما خدایا من به خاطر تو ازین گناه می گذرم"...


از جایی دیگر آب تهیه کردم ورفتم پیش بچه ها ومشغول درست کردن آتش شدم.
خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود
یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خداگریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت .
گفتم:
" ازین به بعد برای خدا گریه میکنم"
حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله…
به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!! همه می گفتند سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…

از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…”🌹


در سال ۱۳۹۱ ،دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد .

در آخرین صفحه نوشته بود که در #دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که #مولای خوبان عالم حضرت مهدی(عج) را زیارت کردم...🌸


📚 عارفانه
🌹شهید احمد علی نیری🌹


@Ahmadmashlab1995
من یک #نسل_سومی هستم! .
نه #جنگ دیده ام؛
و نه #شهدا را زیارت کرده ام..... .
حتی زمان حیات #امام را هم درک نکرده ام... .


نه در #دوکوهه شب هایم را سحر کرده ام و نه در قبر های #گردان_تخریب شبانه ضجّه زده ام....

نه با لالایی گلوله به خواب رفته ام و نه با نوای #ای_لشگر_صاحب_زمان_اماده_باش از خواب برخواسته ام... .
نه پرپر شدن رفقایم را جلوی چشمان خیسم دیده ام و نه حتی بدون #سر دویدن همرزمانم را....

نه صدای #هق_هق رفقایم را در نماز شب شنیده ام و نه گریه های #شب عملیات را دیده ام... .


من فقط #ادعای عاشقی شهدا را دارم...
. هیچ کدام از دوستانم روی پاهایم جان نداده اند.... .


خبر شهادت رفیق شهیدم را برای همسر جوانش نبرده ام... .
من با پرسشِ بی پاسخ #بابای_من_کجاستِ فرزند رفیق شهیدم مواجه نشده ام...

ای #جانبازان_عزیز
ای #ذخایر_انقلاب
ای #یادگاران_شهدا.. .
ای #شهیدان_زنده.. .

من فقط یک مدعی هستم... .
مدعی #عاشق شهدا بودن

اما همین #ادعا مرا بیچاره کرده..... .
من هیچ یک از این صحنه ها را ندیده ام... .
اما تصورش هم سخت دلتنگم میکند... .

و اما شما که همه ی اینها را دیده اید
چگونه با #دلتنگی خود کنار می آید...؟ .
من میدانم که شما با خاطرات زندگی میکنید
و بالاتر از خاطرت با #شوق_وصال .
شما را به قطره قطره خون همسنگرانتان قسم میدهم وقتی از رفقایتان یادی کردید یادی هم از ما که سخت محتاج دعایتان هستیم.
#شهدا
#شہدا_شرمنده‌ایمـــــ 😔
#ارسالی_کاربران
#فاطمه_غریب_طوس

کانال شهید احمد مشلب💞
@ahmadmashlab1995