شهید احمد مَشلَب

#خاکریز_خاطرات
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@aHMADMASHLAB1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
Forwarded from اتچ بات
#رمضان_در_جبهه
#خاکریز_خاطرات
🌛روایتی از زبان سردار مرتضي حاج باقری از اسارت و رمضان🌜
ما در دوران اسارت جز مفقودين بوديم يعني نه ايران از ما خبر داشت و نه صليب سرخ جهانی نام ما را ثبت كرده بود. به همين جهت مشكلات ما از ساير اسرا بيشتر بود. هيچ نام و نشانی از ما در جايی نبود.🌕
عراقی‌ها به ما خيلي سخت می‌گرفتند جز ارتباط و تکیه به خدا هيچ راهی نبود تنها اميدمان استعانت خداوند بود يكي از راه‌های تحكيم ارتباط الهی بحث نماز و روزه بود🌖 بچه‌هايی كه با ما در اردوگاه 12 و 18 بودند تقريبا ماه رجب و ماه شعبان را در استقبال از ماه رمضان روزه مي‌گرفتند هر چند كه روزه گرفتن و نماز خواندن حتی به صورت فرادی هم جرم بود.🌗

بارها اتفاق می‌افتاد كه هنگام نماز دژخيمان بعثی به بچه‌ها حمله می‌كردند و جهت آنها را از قبله تغيیر مي‌دادند و نماز را بهم می‌زدند حتي يك شب مجبور شديم نماز مغرب و عشا را به حالت خوابيده و زير پتو به جا بياوريم.🌘
روزه گرفتن جرم سنگين‌تری بود بچه‌ها غذای ظهر را می‌گرفتند و در يك پلاستيك می‌ريختند چهار گوشه آن را جمع كرده و گره می‌زدند سپس اين غذا را در زير پيراهن خود پنهان می‌كردند و افطار می‌خوردند اگر موقع تفتيش از كسي غذا می‌گرفتند او را شكنجه می‌دادند.🌑

آن غذای سرد ظهر با غذای مختصری كه احيانا در شب می‌دادند را بچه‌ها به عنوان افطار می‌خوردند و تا افطار بعد به همين ترتيب می‌گذشت.🌒

#هر_روز_با_یک_شهید🍀
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
#ڪلام‌شهیـــد مهم نیست که آدم مسؤلیت داشته باشد یا نداشته باشد❗️ مهم این است که اگر #امام_زمان (عج) بیاید در جایگاه میدان صبحگاه بایستد و بخواهد نیروها را ورچین کند، آن قدر توانمندی و اخلاص داشته باشیم که امام ما را انتخاب کند👌 مگر امام زمان (عج) به این…
#رمضان_در_جبهه
#خاکریز_خاطرات

🌛روایتی از ایثارگر حبيب الله ابوالفضلی در مورد روزه‌دار سيزده ساله🌜
در ماه رمضان سال 63 از طرف لشگر 25 كربلا به پايگاه 🌕شهيد مدنی اعزام شديم (پايگاه لشگر 8 نجف اشرف ) چون قرار بود به مقر عمليات منتقل شويم حكم مسافر را داشتيم و روزه بر ما واجب نبود اما كساني كه در ماه مبارک در پايگاه اهواز می‌ماندند می‌بايست روزه🌖 می‌گرفتند از جمله مسئولين ستاد و امام جماعت و مكبر كه نوجوان 13 ساله‌ای بود.🌗
هوای اهواز بسيار گرم بود و حتي يك ساعت بدون نوشيدن آب قابل تحمل نبود. اواخر ماه مبارک كه به اهواز برگشته بودم احساس كردم نصف گوشت بدن اين نوجوان آب شده🌘 است. واقعا ايمان از چهره نحيف اين نوجوان (مكبر نماز خانه) متجلی بود.🌑


#هر_روز_با_یک_شهید🍀
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
#شهید_ابراهیم_هادی🌸 همراه ابراهیم راه می رفتیم. عصر یک روز تابستان بود. رسیدیم جلوی یک کوچه. بچه ها مشغول فوتبال بودند. به محض عبور ما، پسر بچه ای محکم توپ را شوت کرد.     توپ مستقیم به صورت ابراهیم خورد. به طوری که ابراهیم لحظه روی زمین نشست. صورتش سرخ سرخ…
#خاکریز_خاطرات
#شهید_حسن_انتظاری🌹🌹

شانزده ساله بود که در نبرد با ضد انقلاب در کردستان حضور یافت. مدتی بعد در جرگه محافظان امام جمعه یزد، آیت الله صدوقی قرار گرفت.🕊🇮🇷🕊

نمازهای یومیه اش را ازسنین نوجوانی با نافله می خواند؛ چه صبح، چه ظهر یا شب و مخصوصاً بر نافله شب مداومت می کرد؛ حتی زمانی که به علت مشغله زیاد فرصت استراحت کافی نمی یافت.🕊🥀🕊

هیچگاه به کسی اجازه نمی داد درحضور او غیبت کند؛ البته خیلی با ظرافت و زیبا، محور بحث را عوض می کرد تا کسی نرنجد. حتی غیبت کسانی که به او در ستمشاهی ظلم کرده بودند مجاز نمی شمرد و می گفت ممکن است او آدم خوبی شده باشد و عاقبت بخیر شود و ما که ادعا داریم مورد غضب خدا واقع شویم.🕊❤️🕊

حضورش درصحنه شهادت آیت الله صدوقی، تأثیر شگرفی بر او گذاشت و بی قرارش نمود تا اینکه شبی ایشان را به خواب دیدکه فرمودند: "حسن تا ازدواج نکنی شهیدنمی شوی!" با دختر مومنه ای ازدواج کرد. عاشق همسرش بود بطوریکه این عشق به همسر، همواره زبانزد فامیل، دوستان و همرزمانش بود.🕊🇮🇷🕊

سرانجام درمنطقه شرق دجله (عملیات بدر) در حالیکه قبلاً از زمان و نحوه شهادتش خبر داده بود، محاسن شریفش را به خون