ضربان 🇮🇷

🔻 #توییت :: دکتر عبدالله گنجی (مدیرمسئول روزنامه جوان)

‏هر کس فکر می کند شناخت دقیقی از #آیت‌الله_خامنه‌ای⁩ ندارد و دنبال روشی برای شناخت ایشان می گردد، بیانیه #گام_دوم_انقلاب⁩ را بخواند.
‏سیره، اندیشه‌ی سیاسی، آرمان، آرزو، انگیزه، اولویت‌ها، جهان‌بینی، علایق، دغدغه‌ها، دلخوشی‌ها، باورها، اعتقادات و... یکجا در آن جمع است.

#سیاسی
┅═🌹⚜🇮🇷⚜🌹═┅
🆔 @Zaraban_Bums

♨️ روایت #آیت‌الله_خامنه‌ای از روز انتخاب‌شان به عنوان #رهبرانقلاب (+صوت)

🔹یک نکته را لازم است عرض کنم. از برادران و خواهران عزیز خواهش میکنم این مطلب را بدون احساسات گوش کنند. آن روزی که در مجلس خبرگان، بعد از رحلت امام رضوان‌اللَّه‌علیه - آن روزِ اوّل که بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم - بحث کردند چه کسی را انتخاب کنیم و بالاخره اسم این بنده‌ی حقیر به میان آمد و اتّفاق کردند بر این‌که این موجود حقیر ضعیف را به این منصب خطیر انتخاب کنند، من مخالفت کردم؛ مخالفت جدّی کردم. نه این‌که میخواستم تعارف کنم؛ نه. او خودش میداند که در آن لحظات در دل من چه میگذشت. رفتم آن‌جا ایستادم و گفتم آقایان! صبر کنید، اجازه بدهید. اینها هم ضبط شده، موجود است. هم تصویرش هست، هم صدایش هست. شروع کردم به استدلال کردن که مرا برای این مقام انتخاب نکنید. گفتم نکنید؛ هر چه اصرار کردم، قبول نکردند. هر چه من استدلال کردم، آقایان، مجتهدین و فضلایی که آن‌جا بودند، جواب دادند. من قاطع بودم که قبول نکنم؛ ولی بعد دیدم چاره‌ای نیست.

🔺چرا چاره‌ای نیست؟ زیرا به گفته‌ی افرادی که من به آنها اطمینان دارم، این «واجب» در من «متعیّن» شده است. یعنی اگر من این بار را برندارم، این بار بر زمین خواهد ماند. این‌جا بود که گفتم قبول میکنم. چرا؟ چون دیدم بار بر زمین میماند. برای این‌که بار بر زمین نماند، آن را برداشتم. اگر کس دیگری آن‌جا بود، یا من میشناختم که ممکن بود این بار را بردارد و دیگران هم او را قبول میکردند، یقیناً من قبول نمیکردم. بعد هم گفتم پروردگارا! توکّل بر تو. خدا هم تا امروز کمک کرد.
۱۳۷۳/۰۹/۲۳

═══✼🌱🌹🌱✼═══
🆔 @Zaraban_Bums

🖇 https://t.me/Zaraban_Media/17