📝📝 جرجی زیدان، اسلام شناس مسیحی و دفاع از حقانیت سیدالمرسلین حضرت محمد (ص) :
✍ ایشان در کتابش مینویسد: اینک شايسته است که آنچه درباره ی دعوت اسلام پس از مطالعات
#بسیار به نظر ما رسیده برای خوانندگان شرح دهیم:
🔅 پاره ای از نویسندگان غیرمسلمان، گمان کرده اند پیغمبر بزرگ (ص) برای ریاست و دنیا داری به این کار مهم دست زد. ولی ما معتقدیم که این گمان آنها بی پایه و مایه میباشد.
🔅 زیرا تاریخ دعوت اسلام
#گواهی میدهد که پیغمبر (ص) از روی کمال خلوص و ایمان و بدون هیچ نظر دنیوی به دعوت مبادرت نمود. پیغمبر اسلام (ص) به نبوت خود ایمان و اطمینان قلبی داشت و مسلم میدانست که از طرف خداوند برای دعوت مردم برانگیخته شده است و اگر این ایمان
#قطعی و کامل نبود، آن همه رنج و آزار را تحمل نمیتوانست، چرا که حضرت رسول (ص) پیش از دعوت به واسطه زناشوئی با خدیجه (س) دارای جاه و مقام و ثروت بود و مردم او را دوست داشته، احترام میگذاشتند و زندگانی آسوده ای میگذراند و بر عکس پس از دعوت دچار
#رنج بسیار شد، تا آن اندازه که بخاطر او مردم مکه با بنی هاشم از در ستیزه وارد شدند و چون پیغمبر (ص) از بنی هاشم بود، مردم مکه میان خود پیمانی بسته در درون کعبه نهادند و به موجب آن پیمان بر خود حتم کردند که با بنی هاشم (اقوام پیغمبر) داد و ستد نکنند و از آنان دختر نگیرند و به آنان دختر ندهند. بنی هاشم در اثر این پیمان، مدت سه سال شهر مکه را ترک كنند به کوه ها و غارها پناهنده شدند و اگر هم به مکه میامدند پنهانی میآمدند و فقط کسانی آشکارا در مکه آمد و شد میکردند که مانند ابولهب (عموی پیغمبر) با محمد (ص) دشمنی سخت داشتند.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰✍ شاید پاره ای تصور میکنند که استقامت پیغمبر اسلام (ص) در دعوت خود بواسطه پشتیبانی ابوطالب عموی او بوده است. ولی این نیز
#اشتباه میباشد.
🔅زیرا پیغمبر پس از مرگ ابوطالب بیش از پیش در دعوت خود پا بر جا ماند. ابوطالب (ع) و خدیجه (س) سه سال پیش از هجرت درگذشتند و پس از مرگ آنان کار بر رسول اکرم دشوار شد و قوم قریش از هر سو بر وی تاختند. به خصوص ابولهب و حکم بن عاص و عتبة بن ابومعیط، همسایگان پیغمبر زیادتر از سایرین او را آزار میدادند و غالبا هنگام نماز شکمبه بر سر و روی پیغمبر اکرم (ص) خالی میکردند و خوراکش را آلوده ساختند. پیغمبر (ص) از مکه به طایف رفت، تا مگر در آنجا یار و یاوری بیابد. ولی در آنجا نیز چیزی جز دشنام و آزار ندید تا آنجا که مردم طایف دسته ای از نادانان و اراذل خود را به طرف حضرت رسول میفرستادند که با او ستیزه کنند و برویش داد زنند و همینکه پیغمبر (ص) از آنان کناره میگرفت و بگوشه ای پناه میبرد، عده ای میآمدند و فرومایگان را میراندند.
🔅 پیغمبر (ص) تمام این رنج ها را تحمل میکرد و دعوت خود را ادامه داده فقط پیش خداوند خویش از نادانی مردم شکوه میکرد. باری حضرت رسول (ص) از طايف به مکه برگشت و دشمنان خویش را بدتر از سابق دید بقسمی که هر کس از دور و نزديك با او بستیره بر میخاست و او را تهدید میکرد پیغمبر با اراده ثابت و
#محکم بر این مصیبت ها صبر میکرد، در صورتی که حتم داشت اگر از دعوت خود دست بردارد همه نوع با او همراهی و مهربانی خواهد شد. ولی رسول خدا از دعوت باز نمیگشت چون به نبوت خود
#ایمان کامل داشت و میدانست از طرف خداوند مامور به این دعوت میباشد .
📒 منبع: تاریخ تمدن اسلام _ تالیف جرجی زیدان _ ترجمه علی جواهر کلام _ صفحات 23 ،24
🖋 تحقیق کار گروه پژوهشی دروغ ها و خرافات ملحدین
@Zandiq_IQ7http://antizandiq.blog.ir