#فریاد_در_رستوران_دانشگاه #قسمت_پنجم #گفتمان_حجاب در بیمارستان
مادر سارا نهمین ماه حاملگی را پشت سر میگزراند.
همە اهل منزل منتظر مسافر کوچولو بودند که به دنیا پا مینهد و مشتاق دیدن این خردسال بودند، وقتی مادر سارا درد زایمان را احساس کرد، به بیمارستان منتقل شد و پسر بچهای زیبا به دنیا آورد، عصر آن روز سارا به همراه پدر به ملاقات مادرش در بیمارستان رفت.
افراد زیادی در بیمارستان به ملاقات بیمارانشان میآمدند و سلامتیشان را با تمام وجود احساس میکردند و میفمهیدند که دارای چه نعمت بزرگی هستند که اهل بیمارستان از آن محروم میباشند، همە اتاقها پر از بیمار بود، یکی در اثر تصادف و دیگری در اثر مشکل قلبی، و زن دیگری به خاطر بیماری زنانه مراجعه کرده بود. خلاصه این که بیماران متفاوتی یافته میشد.
سارا به اتاق مادرش رفت، آنجا چهار مادر همانند او بودند که تازه فرزند به دنیا آورده بود. نگاه سارا در میان ملاقاتیها به دختر باوقاری افتاد که آثار ذکاوت و ادب در او نمایان بود.
آن دختر عبای گشادی پوشیده بود که بر روی آن هیچ نوع تزئینی مشاهده نمیشد، اما چون چهرهاش نمایان و همانند بدر کامل، روشن و زیبا بود و همە ی مردم، اعم از ملاقات کنندگان، پرستاران، پزشکان و... وی را میدیدند سارا از این صحنه متحیر شد که چطور این دختر زینت خود را نمایان میکند در حالی که خدواند به صراحت فرموده است:
﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾«و زینت خویش را (همچون سر و صورت، سینه، بازو، ساق، گردن،خلخال، گردن بند، بازوبند) نمایان نسازند،»
سارا با جسارتی که داشت با کمال ادب و احترام به سوی آن دختر رفته و سلام عرض کرد و فهمید که اسم این دختر «اریج» است و برایش معلوم شد که خواهر اریج مادر شده و به ملاقات مادرش آمده است.
لذا برایش دعای خیر نمود و با کسب اجازه از اریج رشته سخن را چنین آغاز کرد:
من یک حرف خصوصی با شما داشتم، آیا مایل هستید در اتاق مجاور با همدیگر گفتگویی آرام داشته باشیم.
دو دختر به آرامی به آن اتاق رفته و میانشان گفتگوهای مختصری رد و بدل شد و در خلال این سخنان سارا فهمید که اریج کتابها و مجلاتی را که در مورد آزادی زن نگاشته شدهاند بسیار مطالعه میکند، کتابهایی که در قالب آزادی زن، وی را به برهنگی و بی حجابی میکشاند و زن را بسان بردهای مینمایاند که باید آزاد گردد. بحثی طولانی میان سارا و اریج شکل گرفت.
گفتگو سارا و اریج
سارا اینگونه شروع کرد: خانم!
آیا شما میدانید که خداوند متعال زن و مرد را از دو جنس، از نوع انسان آفریده و خداوند چنین میفرماید:
﴿وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى٤٥﴾[النجم: ٤٥].
«و این که او است که جفتهای نر و ماده را میآفریند.» .
خواهرم! زوجین وابسته به یکدیگرند، و هیچ کدام از دیگری بینیاز نمیباشد و هر دو در چرخانیدن چرخە ی زندگی شریکند.
آری، زن و مرد در عمارت و آبادانی دنیا با یکدیگر شریکند، عموم مسائل دین میان زن و مرد فرقی ندارد. در اجرای مسؤلیت همه شریک و برابرند. رسول خدا بە همانگونه که مردان را مورد خطاب قرار دادهاند، زنان را نیز خطاب کردهاند، با زنان و مردان برای داخل شدن در اسلام بیعت گرفتهاند و در هنگام نماز زنان و مردان را امامت کردهاند، مردان و زنان را فتوا دادند، و نیز زنان و مردان به ایشان رأی و نظر داده و آن حضرت می پذیرفتند.
ادامه دارد...