✍ #زن_بین_اسلام_و_غرب در تاریخ بشریت از آدم تا این دم هیچ مکتب و دیانتی به
زن آن جایگاه و مکانت و ارزش و بها و شرفی که لایق اوست را نداده است. تنها اسلام است که
زن در سایهی عطف و شفقت آن سرآمد زندگی و انسانیت جامعه میگردد. در سایه این دین؛
زن یا مادری است که بهشت زیر پای اوست، و جامعه برای رسیدن به سعادت با کمال افتخار تاج فخر بر سرش میگذارد. و یا همسری است که نه تنها نصف زندگی اجتماعی را رسم میکند بلکه نقش اول در تربیت نسلهای آینده و ساختار جامعه را در دست دارد. و یا خواهر و یا دختری است که خدمت او بر جامعه قبل از اینکه مسئولیتی خانوادگی باشد فریضه و واجبی است دینی…
گویا اسلام گردش چرخ سنگین زندگی را بگردن مرد صبور و زحمتکش نهاده، و کمالیات و زیبائیها و نقش آفرینی آینده را در سایه آرامش خانه و خانواده به
زن سپرده است. و همیشه
زن سرباز گمنامی است که پشت هر ابرمردی در تاریخ نشسته است. و چه خوش گفتهاند که؛ اگر مرد جامعه را میسازد
زن است که مرد را میسازد!
اعدام
زن با طناب آزادی!
زن همیشه در باتلاقهای عمیق دیانتهای خودساز بشری و مذاهب مسخ شده و تحریف گشتهی آسمانی موجودی ستمدیده و بیچاره بوده است. در این مذاهب بشری او به درجهها کمتر از یک انسان است.
اغریقیها او را چون کالایی در بازار خرید و فروش میکردند، رومانیان او را موجودی فاقد روح و روان دانسته، روغن داغ بر جسمش ریخته به ستون میبستند، و احیانا
زنهای بیگناه را بر دم اسب میبستند و اسبان را چارنل میتاختند تا جان دهند! چینیان باستان
زن را موجودی پلید تلقی میکردند که شوهرش حق داشت او را زنده بگور کند. و هندیها بر این باور بودند که
زن باید روز مرگ شوهرش جان دهد، و زنده همراه با جسد مردهی شوهرش به آتش کشیده میشد. و نیاکان فارسی ما مهار زندگی او را به شوهر واگذار میکردند، و شوهر در کشتن زنش یا منت نهادن بر او و زنده رها کردنش آزادی تام داشت.
یهودیان گمراه پس از مسخ دین اسلام حضرت موسی علیهالسلام
زن را لعنت و نفرین بشریت میدانند، چرا که در باور آنها او آدم را گول زده از بهشت بیرون رانده بود. و در روزهای عادت ماهانه بهکلی از او دوری میکنند، نه با او سخن میگویند و نه در کنارش غذا میخورند، و او حق ندارد به هیچ ظرفی دست زند تا مبادا پلید گردد. و مسیحیانی که دین اسلام حضرت عیسی علیهالسلام را تحریف کردهاند
زن را دروازهی شیطان نامیدند، و رابطه با او را نوعی پلیدی میدانند.[۱]
دین مبین اسلام با ندای «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»[۲] {و برای همسران حقوق و واجباتی است که باید شوهران اداء بکنند همانگونه که بر آنان حقوق و واجباتی است که باید همسران اداء بکنند بهگونه شایستهای بشریت را بخود آورد. و پیام آور توحید (صلیاللهعلیهوسلم) همیشه در حق
زن سفارشها مینمود. «استوصوا بالنساء خیرا» ـ شما را به نیکویی با زنان سفارش میکنم ـ. و میفرمودند:«خیرکم خیرکم لأهله و أنا خیرکم لأهلی» ـ آنکسی که نزد خانوادهاش بهترین باشد بهترین شماست، و من از همهی شما برای خانوادهام بهترینم ـ! و زنان را خواهران مردان معرفی نمود. «النساء شقائق الرجال».
و برای
زن میدانی را که شایسته و مناسب با فطرت و خلقت اوست تحدید نمود. و لباسی که به او حشمت و شخصیت و جایگاه خاصی در جامعه میدهد.
مرد خودپرست غربی توانست بنام آزادی
زن را از محیط پرمهر خانواده بیرون کشیده، به بازار مشقت بار کار آورد. و همهی تکالیف و سختیهای زندگی را روی شانهی او بنهد. و با همان آهنگ آزادی امروزه در جهان غرب شاهد آنیم که
زن بصورت یک کالای تجارتی و شهوانی برای مرد گرگ صفت غربی درآمده و هیچ ارزش و شخصیتی ندارد.
در غرب هر کالای تجارتی از صابون و سنگ حمام گرفته تا پوشک بچه تا دارو و سر سوزن، همه و همه را
زن عریان در رسانهها با نمایش اندام خود به مردم عرضه میکند!
در جامعهی غربی که معیار زیبایی برای مرد در لباس مرتب و شیک معرفی شده،
زن با باتوم آزادی، در طمع، لقمه نانی لخت و عریان باید چپ و راست مرد بچرخد!
با همین عصا
زن از همهی حقوق خود محروم شده است. نه پدر و مادری میشناسد، و نه خواهر و برادری، و نه محیط پر مهر خانوادهای دیده است، و نه اینکه میتواند لذت مادر بودن را بچشد و نه از شخصیت و جایگاه همسر بودن خبری دارد، تنها چند روز جوانیش ـ البته اگر اثری از زیبایی در او بود ـ در کنار زحمت کار و عرق ریختن؛ طعمهی چشمان گرسنه و شهوت بیمهار جامعهی مست است. و پس از آن چون زبالهای بکناری انداخته میشود!
زنان اروپا امروز به جامعه التماس میکنند تا آنها را بهکلی از مردان جدا سازد، و به آنها بها داده اجازهی بازگشت به محیط خانواده را بدهد.[۳]