توره | اساطیر باستان

#نیهون
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 حسب تعریف کلی امپراتوران تمدن #ژاپن باستان همواره سعی داشتند خود را از نسل اولین کامی ها و خدایان آسمانی معرفی کنند. این شجره در #کوجیکی و #نیهون_شوکی با شخصیت امپراتو #جیمو توجیه شده است.

طبق توضیح نیهون شوکی، جیمو نوه ی کامی بزرگ #نینیگی است که او خود نوه ی خدابانوی بزرگ خورشید #آماتراسو است. بدینسان امپراتوری ژاپن همواره خود را از نسل "خورشید" دانسته اند و نام "نیهون" به معنای "سرزمین آفتاب" را بر قلمرو خود ثبت کردند و برای همیشه نقش خورشید زینت بخش پرچم امپراتوری ژاپن بوده است.

با توجه به مستندات، امروزه جیمو یک شاه ملی-اساطیری به حساب می آید. اما منابع #شینتو مدعی شده اند که او برای اولین بار در حدود 2700 سال پیش برای اولین بار تمامی جزایر امپراتوری را تحت تصرف خود درآورده و متحد و یکپارچه نمود.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 سرگذشت #اوراشیما_تارو یکی از محبوبترین افسانه های فولکلور اساطیر #ژاپن باستان است که از دیرباز تا کنون بین مردم عامی سینه به سینه نقل گشته و حتی در #نیهون_شوکی نسخه ای مکتوب از آن را می یابیم.

شخصیت اصلی داستان #تارو جوان ماهیگیری تنها و فقیر است که در کلبه ای در ساحل دریا مسکن دارد و تنها دارایی اش یک قایق ماهیگیری کوچک و یک تور ماهیگیری دست بافته است. او از راه ماهیگیری روزگار می گذراند.

طی یک فصل پر طوفان ماهی ها از ساحل محل زندگی تارو کوچ کردند و مدتی بود که او صید خوبی نداشت و حتی بعضا چیزی برای خوراک خود پیدا نمی کرد. در یکی از همین ایام که تارو نا امیدانه تور به اب افکنده بود متوجه سنگینی دام شد. ماهیگیر به امید صیدی پربار شاد شد و با زحمت تور را از آب بیرون کشید اما به جای ماهی های فراوان با لاکپشتی غول آسا مواجه شد.

لاک پشت در کمال حیرت تارو به حرف آمد و از ماهیگیر خواست که آزادش کند و او که دلش برای حیوان سوخته بود چنین کرد. سپس لاک پشت برای قدردانی از او خواست که بر پشتش سوار شود. تارو علیرغم وحشت تبعیت کرد و بر پشت لاک پشت سوار شد و آنها به زیر آب شیرجه زدند. تارو فورا متوجه شد که میتواند زیر آب تنفس کند. بنابراین ساکت و منتظر ماند تا ببیند چه پیش خواهد آمد.

پس از طی مسیر طولانی زیر آب تارو توانست برج و باروهای قلعه ای زیبا را ببیند که با مرجان های زیبا و گوهرهای دریایی و صدف های فراوان تزیین شده بودند. تارو از شدت حیرت بر خود می لرزید اما تصمیم گرفت چیزی نگفته و منتظر بماند. لاکپشت او را در درگاه قصر زیر آب که قلمرو #ریوجین اژدها خدای دریا بود و #ریوگو_جو نام داشت پیاده کرد و تارو قدم به داخل قصر گذاشت.

او دید که قصر پر از پریان زیبارو و ماهیان و اختاپوس های عظیم است. در انتهای تالار بزرگ اصلی تختی زرین بود که شهبانویی با زیبایی مسحور کننده بر آن تکیه زده بود. شهبانو با دیدن تارو اینگونه سخن گفت"

"من #اوتو_هیمه ملکه دنیای زیر آب هستم و به تو جوان خوش قلب و رئوف خوش آمد میگویم. تو میهمان عزیز ما هستی و در قلمرو ما به خوبی از تو پذیرایی خواهد شد".

اوامر ملکه اجرا شد و تارو چندین روز با بهترین غذاها و نوشیدنی ها پذیرایی شد و زیباترین پریان دریا به خدمت او حاضر شدند. در آخرین روز اقامت او در ریوگو جو، شهبانو اوتو هیمه مجددا او را احضار نموده و گفت:

"اکنون زمان آن فرا رسیده که تو به دنیای خویش بازگردی. من به تو هدیه ای میدهم که باعث ثروت و خوشبختی تو خواهد شد و آن هدیه جعبه سحرآمیز من است.کافیست آن را همیشه نزد خودت نگاه داری اما زنهار هیچ گاه نباید در جعبه را باز کنی! وگرنه عقوبتی سخت در انتظارت خواهد بود!"

تارو مسرور از لطف و مهمان نوازی ملکه قدردانی کرد و همراه با جعبه ای که هدیه گرفته بود با لاک پشتی که زمانی نجاتش داده بود به ساحل بازگشت. پس از بازگشت به ساحل او در کمال حیرت متوجه شد که زمان در جهان روی آب همین چند روز اخیر که او زیر آب بوده به مدت صد سال گذشته است و تمام کسانی که می شناخته است فوت شده اند یا از آنجا کوچ کرده اند و ظاهر روستای محل زندگیش به کلی عوض شده! اما تارو که از ابتدا نیز آشنا یا خانواده ای نداشت غمگین نشد و تصمیم گرفت زندگی تازه ای آغاز کند.

همانطور که اوتو هیمه پیش بینی نموده بود تارو از فردای همان روز توانست گوهرهای نایاب و ماهی فراوان از دریا صید کند و به زودی به تاجری ثروتمند بدل شد و مکنتی بر هم زد.

روزی همینطور که تارو در امارتش در حال استراحت بود به فکر فرو رفت و احساس دلتنگی برای ملکه اوتو هیمه و جهان زیر آب کرد و با خود فکر کرد چقدر سعادتمند خواهد بود اگر یک بار دیگر بتواند به قلمرو زیر آب سفر کند. سپس با خود اینگونه خیال کرد که به حتم ملکه درون جعبه ای که به من هدیه داد نشانی از قصر خود گذاشته است و از من خواسته است آن را ممهور و محفوظ نگاه دارم تا در چنین روزی بتوانم آن را گشوده و با آن نشانی خود را به قصر زیر آب برسانم.

با این تصور ماهیگیر درب جعبه را گشود اما جعبه را خالی یافت! در عوض به سرعت تبدیل به پیرمردی بسیار فرتوت شد که تنها یک روز از عمرش باقی مانده بود. تارو متوجه شد که هدیه ملکه چیزی جز "زمان" نبوده است و ملکه عمر دوباره او را در حعبه محفوظ داشته و به او هدیه کرده بود. حال که او خود با دستان خود در جعبه را گشوده بود و عمر خود را بر باد داده بود پشیمان و نادم گشت و با زاری از خدایان خواست که او را ببخشند و جوانیش را برگردانند اما فایده ای نداشت.

تارو همراه جعبه اش به کلبه قدیمی و فرسوده خود رفت و اطرافیان را از ایجاد مزاحمت منع کرد. او آخرین روز عمرش را در کلبه قدیمی با یاد اوتو هیمه و قصر زیبایش سر کرد و همچنان خود را سعادت مند می دید که توانسته است در طول عمرش چنین شگفتی ای را به چشمان خود ببیند. سپس خشنود و آسوده از دنیا رفت.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 روایت سرگذست #اوراشیما_تارو به عقیده بسیاری از فرهنگ شناسان تمدن #ژاپن پیش از اینکه یک "اسطوره" باشد یک "قصه پریان" است!

اما باید بدانیم شخصیت های اساطیری مهمی که در متن روایت با آنها آشنا می شویم به قدری اهمیت داشته اند که این روایت نقل #نیهون_شوکی شود.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 در اعتقادات مسلک #شینتو و اساطیر تمدن #ژاپن باستان نیز مانند بسیاری از دیگر تمدنها، علم میتولوژی توصیفات سازمان یافته ای در باب زندگی پس از مرگ و آنچه که "جهان مردگان" نام دارد، ارائه میکند. باید بدانیم دنیای مردگان فرهنگ #ژاپن یا #یومی طبق توصیفات مکانی تاریک و ترسناک و پر از شیاطین و اهریمنان است. تا کنون هیچ انسانی از آنجا بازنگشته. کما اینکه تنها خدایان اجازه رفت و آمد به جهان یومی را داشته اند.

پیشتر گفتیم که خالقین پره موردیال اساطیر شینتو، خدایان #ایزاناگی و #ایزانامی اولین همسران و اولین خدایان، دنیا و انسانها را با کمک هم آفریدند و خدایان زیادی از نزدیکی آن دو با هم زاده شدند. اما #ایزانامی_نو_میکوتو بهنگام بدنیا آوردن فرزندش خدای آتش یعنی #کاگوتسوچی حین زایمان مرگ را تجربه نمود و به دنیای مردگان سقوط کرد. پس از این واقعه ایزاناگی نتوانست غم فراق همسرش راتحمل کند و تصمیم گرفت برای برگرداندن وی به جهان یومی بازگردد. به همین منظور به راه افتاد و از #یوموتسو_هیراساکا یا "دروازه دنیای مردگان" وارد جهان یومی شد، اما او فراموش کرده بود که آنجا مکانی تاریک است و هیچ چراغی با خود نبرده بود. برای همین در تاریکی کورکورانه شروع به بانگ زدن نام ایزانامی کرد تا توانست او را بیابد.

ایزانامی از ملاقات دوباره شوهرش بسیار خوشحال شد و از او خواست که به جهان زندگان باز گرداندش، اما چون او پس از مرگ کلوچه های جهان مردگان را خورده بود این بازگشت ممکن نبود (انطباق جالبی با سرنوشت #پرسیفون در ارتباط با خوردن دانه های انار در جهان هادس از اساطیر #یونان مشاهده می شود!) برای همین ایزاناگی تصمیم گرفت او را تنها نگذارد تا بتوانند در کنار هم راهی برای خروج پیدا کنند.

پس از به خواب رفتن ایزانامی، ایزاناگی از شانه چوبی زیبایی که او برای جمع کردن گیسوان سیاهش استفاده میکرد مشعلی درست کرد تا مگر بتواند با نور ایجاد شده راهی به سمت دنیای زندگان بیابد. اما وقتی در نور مشعل چشمش به چهره همسرش افتاد بسیار وحشت زده شد. چرا که صورت زیبا و نورانی ایزانامی اکنون همچون اجساد بی روح و متعفن شده بود و گوشت صورتش تکه تکه افتاده بود. او پس از مشاهده چهره ترسناک ایزانامی فریاد کشید و در عین اشک ریختن و ناراحتی از وحشت پای به فرار گذاشت. چون ایزانامی از خواب برخاست و شوهرش را در کنار خود ندید فغانی لرزاننده و جانسوز بر سر گرفت که تمام دنیای یومی را به آتش کشید! او #ریدن (خدای رعد) و #شیکومه (عجوزه احمق جهان زیرین) را برای شکار و بازگرداندن همسرش فرستاد اما تا رسیدن آنها، ایزاناگی از دروازه یومی خارج شد و ورودی آن را با تخت سنگی عظیم مسدود نمود.

چون ایزانامی خیانت و بزدلی شوهرش را دید در اوج عصبانیت و با قلبی آکنده از اندوه سوگند خورد که روزانه هزار نفر از انسانهای مخلوق ایزاناگی را به کام مرگ بکشاند و اسیر قلمرو خود کند. ایزاناگی نیز در جواب وی اینگونه سوگند خورد که هر روز هزار و پانصد انسان جدید بیافریند تا جمعیت انسانها روز به روز افزایش یابد!

برای مردم تمدن #ژاپن، ایزانامی تاریک خدابانوی دهشتناک مرگ و جهان مردگان است. او کامی فرمانروای دنیای یومی است و هر کس را که اراده کند به کام مرگ می کشاند. به عنوان خدابانوی تاریکی، از روزهای روشن ایزانامی که همراه با شوهرش در خلقت جهان شرکت داشت هیچگاه یاد نشد و او همواره خدابانویی منحوس اما بسیار قدرتمند تلقی می شد و علیرغم وجهه شومش در #ایزومو معابد زیبایی برای ستایش وی وجود داشته است و دارد.

از طرفی می دانیم که ایزانامی اصولا باید مادر تثلیث بزرگ شینتو یعنی خدایان #آماتراسو، #تسوکویومی و #سوسانو باشد اما در میان میتولوژی فولکلور شفاهی و منابع باستانی ای چون #کوجیکی یا #نیهون_شوکی در این مورد اختلاف است. چرا که فولکلور و آوازهای مردم عامه بیان میدارد که ایزاناگی با همسرش در دنیای یومی همخوابگی دیگری داشته است و سپس همراه سه فرزند نورانی خود از دنیای مردگان خارج شده است، اما کوجیکی نقل میکند که پدرخدای بزرگ پس از رجعت از یومی، با شست و شوی بدن خود از تاریکی، فرزندان سه گانه اش را خلق کرد و آنها را آنگونه آراست که به تمامی خواهران و برادران پیش از خود برتری یافتند و بزرگترین خدایان ژاپن شدند.

در هر حال در همان ابتدای منقول اساطیر شینتو ایزانامی مادرخدای بزرگ خالق به خاطر بخت تاریکش تبدیل به کامی منحوس دنیای تاریک مردگان شد و تاکنون بر این سمت باقی مانده است.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 در بین سه خدای اصلی و قدرتمند تثلیث #شینتو شاید #سوسانو جایگاه ویژه تری در میان اساطیر #ژاپن داشته باشد. او خدایی موکل بر دریاست اما به هیچ عنوان ارتباطی با خوی بخشنده و آرام دریا ندارد. به همین دلیل اغلب او را خدای هر دو موضوع دریا و "طوفان" در کنار یکدیگر دانسته اند.

مسلما نباید سوسانو را یک "شیطان" به حساب بیاوریم چرا که جایگاه #یوکای در اساطیر ژاپن‌ مشخص و منحصر بفرد است. او بی شک یک #کامی والاتبار و بسیار باستانی و قدرتمند است اما شخصیتی معاند و پرخاشگر دارد‌. او به راحتی اغتشاش به بار می آورد و در روایت دوئل معروفش با خواهر بزرگترش #آماتراسو تمام کائنات را دچار فاجعه می سازد! اما باز هم به ناراحتی آماتراسو راضی نیست و با تدابیر خلاقانه طرح آشتی دوباره را میریزد.

از مشهورترین داستانهای مربوط به #سوسانو که در #کوجیکی نقل شده، روایت نبرد او با #اوروچی، اژدهای مخربی دریایی است.

#کوجیکی می نویسد که پس از تبعید سوسانو از بهشت به حکم پدرش #ایساناگی وی به منطقه #ایزومه می رود و در آنجا برای مردم کاخ ها و زیارتگاه های زیادی بنا میکند. همچنین وی در محور اصلی ماجرا با پیرمرد و پیرزنی آشنا می شود که یک دختر دارند. او از نام و نشان آنها می پرسد. پیرمرد خود و همسرش را از کامی های محلی موکل بر زمین معرفی میکند و نامشان را #آشی_ناتزوچی و #تو_ناتزوچی بیان میکند. سپس پیرمرد بیان میکند که آنها در گذشته هشت دختر داشته اند که هر کدام در هر سال توسط اژدهای هشت سر یا #اوروچی در زمان معینی از سال برده شده اند و اکنون نوبت دختر آخر یعنی #کوشی_نادا_هیمه است.

سوسانو به آنان قوت قلب داد و به کمک بدن سه کامی و جادو جامهایی (بنا به #نیهون_شوکی تعداد هشت جام) پر از "ساکی" پدید آورد که همانند دریایی از خون مینمود (تشابه جالبی با اسطوره فریب خوردن #سخمت خدابانوی جنگ و خونریزی مصری با دریای شراب به جای دریای خون قابل لمس است). هنگامی که اروچی برای بردن کوشی نادا هیمه آمد با دیدن ساکی خدایان و بوی آن مست شد و تمام جامها را تا ته نوشید و به خواب عمیقی فرو رفت. سپس سوسانو از فرصت استفاده نموده و هر هشت سر اژدها را با استفاده از کاتانای آسترال خود یعنی "شمشیر گرد آورنده ابرهای آسمانی" یا #کوساناگی قطع نمود و خانواده کامی ها را نجات داد.

پس از کشته شدن اروچی سوسانو با استفاده از فلسهای بدن او زیباترین کاخ را برای کوشی نادا هیمه ساخت و او را به ازدواج خود دراورد.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 بی شک بزرگترین و والاتبارترین #کامی در آیین #شینتو و اساطیر #ژاپن را میتوان #آماتراسو (Amaterasu) دانست. وی به عنوان خدابانوی خورشید به همراه برادران خود #تسوکویومی و #سوسانو مهمترین تثلیت کامی های اصلی شینتو را تشکیل میدهد.

#آماتراسو همیشه به عنوان اصلیترین وجود آسترال مورد ستایش خاندان سلطنتی #ژاپن بوده است و حتی برخی سلسله ها خود را از اعقاب وی میدانستند و برای خود خون خدایی قائل بوده اند. نماد آماتراسو همیشه زینت بخش هر دو پرچم رسمی ملیت ژاپن بوده است و حتی واژه #نیهون در معنانگاری کانجی "سرزمین آفتاب تابناک" معنا میدهد.

معروفترین روایت در مورد این خدابانو مربوط به نحوه آفرینش ابتدایی است. عده ای از میتولوژیست ها آماتراسو و برادرانش را زاده شده از بدن مادرشان #ایسانامی میدانند اما کتاب #کوجیکی (معروفترین کتاب مقدس شینتو و معرف اساطیر #ژاپن) آن سه را حاصل از تطهیر پدرشان #ایساناگی پس از بازگشتن از جهان #یامی میداند.

پس از این زایش #ایساناگی فرزندان خویش را امتیاز می بخشد. در میان آنان آماتراسو به حدی زیبا و تابناک است که برترین میشود و به مقام خدابانویی خورشید میرسد. تسوکویومی خدای ماه میشود و سوسانو بدلیل چهره تاریک خود به مقام خدایی دریا میرسد. با این توصیف سوسانو از این منصب گماری معترض میشود و به خواهر خود آماتراسو پیشنهاد یک دوئل میدهد‌. خواهر میپذیرد و دوئل به این صورت شکل میگیرد که آماتراسو از شمشیر سوسانو یا #کوساناگی سه آدمیزاد می آفریند و سوسانو از گردنبند آماتراسو پنج آدمیزاد.

پس از این دوئل نتیجه مسابقه به کلی فراموش میشود! چرا که بر سر مالکیت پنج آدمیزاد ساخته شده از گردنبند آماتراسو بین خواهر و برادر مشاجره شکل میگیرد و در نتیجه این مصاف سوسانو که روحیه ای خشن دارد عصبانی شده و شالیزارهای خواهر را به هم میریزد که این باعث ناراحتی آماتراسو میشود و او قهر کرده در غاری آسمانی به نام #آما_نو_ایواتو پنهان میشود و این باعث کسوفی طولانی میگردند.

با این بحران خدایان به فکر یافتن چاره ای می افتند. آنان #یوزومه، خدابانوی شادی و خنده (از مجموعه خدایان هفت گانه اقبال) را مامور میکنند تا بر در غار معرکه ای بگیرد و به رقص و پایکوبی بپردازد. آنان همچنین آینه ای بر در غار می آویزند و سپس به هلهله و سور و سات به دور یوزومه می پردازند.

چون آماتراسو این صدای هلهله را شنید کنجکاو شد و به سوی دروازه غار جلو آمد و سپس چشمش به چهره خودش در آینه افتاد. او که اولین بار بود که چهره خودش را در آینه میدید از زیارت نور و جلوه زیبای خودش مسحور شد و بی اراده از غار بیرون آمد و جهان دیگر بار روشن شد. سپس خدایان با او به مناظره نشستند و او را راضی نمودند که دیگر به غار باز نگردد و درب غار را نیز مهر و موم نمودند.

▫️ @Torecilik