📃حکایت و
ضرب المثل پا را به اندازه گلیم خود درازکردن!
میگویند که پادشاهی روزی برای سرکشی مناطق مختلف شهر و دیار خود لباس مبدل پوشید و از قصر بیرون شد.
در میانه راه شخصی را دید که گلیم کهنهای را روی زمین انداخته و بر آن خوابیدهاست. چنان خود را جمع و کردهبود که حتی انگشتان پاهایش از گلیم بیرون نبود.
پادشاه دستور داد مشتی سکه زر برای بَر او بگذارند.
آن شخص رفت ماجرا را برای دوستانش تعریف کرد. در میان آنها فردی بود که طمع بسیار داشت. از همین گلیمی برداشت و خود را در مسیر بازگشت پادشاه قرار داد. آن هنگام که فهمید شاه و افرادش در مسیر عبور هستند، بر گلیم خوابید چنان دستها و پاهایش را از دو طرف دراز کرد که نیمی از بدنش از گلیم زد بیرون.
پادشاه این صحنه را که دید مکدر شد، دستور داد که بلافاصله آن قسمت از دست وپای مرد طماع را که بیرون مانده است، قطع کنند.
یکی از نزدیکان شاه که این حرکت را دید، گفت: پادشاها، شخصی را بر گلیم خفته دیدی و او را انعام دادی و اینبار دست و پای بریدی؟! چه رازی در اینها نهفته است؟
پادشاه در پاسخ گفت: اولی پایش را به اندازه گلیمش دراز کرده بود و حد و حدودش را شناخته بود اما این یکی پایش را بیش از گلیمش دراز کرده.
از این رو این
ضرب
المثل را زمانی به کار میبرند که بخواهند به کسی گوشرزد کنند که به قاعده حد و تواناییهای خودش قدم بر دارد و شأن خود را در امور بشناسد.
🍃🦋🍃#ضرب_المثل پارا ب اندازه گلیم خود دراز کن
🍃🌷°| تًوبِهحُرّ |°
🌷🍃