📝📝 سرنوشت ایران و دو گونه
قدرت✍️ دکتر محمد فاضلی
@tahlilzamane♈️مایکل_مان جامعهشناس
انگلیسی-آمریکایی و کمتر شناختهشده در ایران، در مقاله «
قدرت خودمختار حکومت: منشأها، سازوکارها و نتایج» (1984) به حکومت و
قدرت میپردازد. حکومت در نظر او مجموعهای از نهادها و کارکنان مبتنی بر تقسیم کار است که تمرکز دارد و
قدرت و روابط سیاسی را از مرکزیتی به سمت بیرون بازتاب میدهد تا محدوده سرزمینی مشخصی را که بر آن اعمال
قدرت میکند پوشش دهد و همزمان انحصار اعمال قواعد الزامآور و ابزارهای اعمال خشونت را نیز دارد.
♈️حکومت با تعریف فوق دو نوع
قدرت دارد:
#قدرت_استبدادی و
#قدرت_زیرساختی.
قدرت استبدادی آن نوعی از
قدرت است که حاکمان بدون مذاکره متداولشده و نهادینهشده با گروههای جامعه مدنی اعمال میکنند؛ و شکل متداول اعمال
قدرت در تاریخ است.
قدرت زیرساختی ظرفیت حکومت برای کسب نفوذ در جامعه و اعمال
قدرت سیاسی از طریق مذاکره با جامعه است.
قدرت استبدادی «بَر» جامعه و
قدرت زیرساختی «از طریق» جامعه اعمال میشود.
قدرت زیرساختی مستلزم روابط همکارانه میان شهروندان و حکومت است اما
قدرت استبدادی را حاکمان با زور و خشونت اعمال میکنند.
♈️حکومتی که
قدرت زیرساختی داشته باشند خدمات لازم برای حفظ نظم، کسب رضایت، مشروعیت و فراهم کردن شرایط پیشرفت اقتصادی را در سراسر سرزمین خودش ارائه میکند؛ اما حکومت فاقد
قدرت زیرساختی، هر چه بیشتر بر نیروی خشونت و اعمال
قدرت استبدادی متمرکز شده و نیازمند آن میشود.
♈️مایکل مان بر اساس قوت یا ضعف دو نوع
قدرت، چهار نوع حکومت را از هم متمایز میکند. امپریالیستی، فئودالی، بوروکراتیک و اقتدارگرا. حکومتهای امپریالیستی و فئودالی
قدرت زیرساختی اندکی دارند، اما اولی
قدرت اسبتدادیاش زیاد و دومی کم است. حکومتهای بوروکراتیک (دموکراسیهای توسعهیافته امروزین در آلمان، فرانسه، سوئد و ...) و اقتدارگرا هر دو
قدرت زیرساختی زیادی دارند، اما اولی
قدرت استبدادیاش اندک و دومی زیاد است. حکومت فئودالی ضعیفترین دولت از نظر هر دو نوع
قدرت و حکومت اقتدارگرا (نظیر حکومت هیتلر در آلمان، شوروی سابق و چین امروز) از هر دو نوع
قدرت غنی است.
♈️ مایکل مان نشان میدهد که حکومتها در طول تاریخ از طریق ایجاد دستگاه اداری، توسعه سواد که مردم را قادر میسازد فرمانهای حکومت را بخوانند و یاد بگیرند، ضرب سکه و وضع نظامهای سنجش و تضمین ارزشمندی آنها، و توسعه امکانات ارتباطی و حمل و نقل،
قدرت زیرساختی را افزایش داده و چهار کارکرد را انجام میدهند: حفظ نظم داخلی؛ دفاع و حمله؛ نگهداری زیرساختهای ارتباطی نظیر راهها، رودخانهها، پول؛ و بازتوزیع اقتصادی بین گروههای مختلف جامعه.
@TahlilZamane🔰 نتیجهگیری برای ایران
♈️ نظریه مایکل مان در کتب متعدد او بسط یافته و نتایج متعددی دارد، اما برای تحلیل شرایط
قدرت در ایران و آینده آن گفتنیهای بسیار دارد.
♈️حکومتها به میزانی که از
قدرت زیرساختیشان کاسته شود (
قدرت مذاکره با جامعه، تصمیمگیری با کمک جامعه و اعمال تصمیم از طریق نظام اداری منسجم)، نیازشان به اعمال
قدرت سرکوبگر استبدادی علیه جامعه بیشتر میشود و همین منشأ تنش و بیثباتی سیاسی به علاوه زوال اجتماعی-اقتصادی میشود.
♈️حکومتها ترکیبی از دو
قدرت را اعمال میکنند، اما حکومت کارآمد و مؤثر عمدتاً بر مبنای
قدرت زیرساختی که توسعهآفرین، مولد رضایت اجتماعی و مشروعیت است عمل میکند. مسأله حکومت در ایران این است که ترکیبی از تصلُّب و تجمیع
قدرت در دست گروههای معدود و خاص، فساد برآمده از انحصارات و تسخیر سیاست در خدمت منافع خاص، ضعف فزاینده نظام اداری منجر به سیاستگذاری نادرست و فشار فزاینده تحریمها و سیاست خارجی پرتنش، به طرز رو به افزایشی،
قدرت زیرساختی حکومت را میفرساید.
♈️فرسایش
قدرت زیرساختی و ناتوانی در حفظ کارکردهای اصلی حکومت (با نشانههای: سقوط ارزش پول ملی، افزایش شدید نابرابری و ضعف در کارکرد زمینهسازی خلق ثروت و بازتوزیع عادلانه آن، اعمال قانون، و توانایی نگهداری توسعه ابزارهای ارتباطی) نیاز حکومت به استفاده روزافزون از
قدرت استبدادی را افزایش میدهد. اعمال خشونت فزاینده (از تلاش برای فیلترینگ تا سرکوب و برخورد با فعالان اجتماعی) محصول افول
قدرت زیرساختی است.
♈️ آینده ایران و حرکت به سمت یکی از چهار نوع حکومت فئودالی، امپریالیستی، بوروکراتیک یا اقتدارگرا در گرو میزان نسبی
قدرت زیرساختی و
قدرت استبدادی است. هر آنچه حکومت و جامعه را از بسط
قدرت زیرساختی بازدارد و ضرورت اعمال
قدرت استبدادی را افزون کند، آینده همه ما را نابود خواهد کرد. حاکمان از این زاویه به آینده بنگرند:
قدرت «بر» جامعه يا
قدرت «از طريق» جامعه؟
#تحلیل_زمانه 🌏 @TahlilZamane