🔵🔴داستان انزوا
✍️ رشتهتوییتی از آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
اینجا راه ابریشم باستانی است؛ مجموعهی شبکهی بازرگانی از چین تا اروپا. برای دو هزاره، قلبِ تجارت و تحولات سیاسی جهان، گرداگردِ این شاهراه بود. این شاهراه، وارثِ راهِ شاهی (در دوره هخامنشیان) بود؛ شاهراهی از دریای اژه تا خلیجفارس. و ایران، به عنوان کشوری مبتنی بر راه و بازار، در میانهی آن بود.
اوج بازرگانی زمینی و دریایی ایران در دورانِ ساسانیان و صفویان بود. هر دو فاقدِ متحدِ استراتژیک بودند. به همین دلیل با بازرگانی، مبادلات اقتصادی و ائتلافهای موقتِ سیاسی کوشیدند بر انزوا پیروز شوند. اینان میدانستند که در دفاع از ایران، تنها هستند، پس باید از انزوا در جهان پرهیز کنند.
( - برای نزدیک به دو هزار سال، ایران، قلب تپنده مهمترین شریانِ بازرگانی جهانی، راه ابریشم باستانی، بود. پیش از آن، راه شاهیِ داریوش بزرگ، نخستین نمونهی تجارتِ آزادِ جهانی را شکل دادهبود. تجارت، درهمتنیده با زندگی ایرانی بود و چانهزنی ویژگی بارزِ ایرانی! تمدن ایرانی را باید ایرانراه دید. - )
نیاکانمان از تجاربِ تاریخی دریافته بودند که استفاده سنجیده از جایگاه ژئواستراتژیک ایران، میتواند بر قدرت کشور بیفزاید. تأکید بر بازرگانی با همسایگان و همکاریهای سیاسیِ تاکتیکی با قدرتهای بزرگ، جلوهی چنین سیاستی بود؛ سیاستی که به تناوب، رونقِ اقتصادی و قوامِ فرهنگی را به ارمغان میآورد.
امروزه اما سیستم (رژیم جمهوریاسلامی)، به گونهای روزافزون خود را به محور مسکو - پکن وابسته ساخته، نه شرقی، نه غربیِ ایدئولوژیک را به بلی شرقی، نه غربی، تبدیل کرده و کشور را در ورطهی انزوای اقتصادی انداخته [است]. جای شگفتی نیست که روسیه و چین از درگیری امریکا در خاورمیانه شاد میشوند، ولی ایران، تقاص پس میدهد!
حضرات؛ متوجه نیستند که انزوا، کشور را دچارِ فرسایشِ ژئوپلیتیکی کرده [است]. طرح مفاهیمی بیمعنی، مثلِ نقطهی شکست، نمیتواند فاجعه را نشان دهد، چرا که در سیستمهای ایدئولوژیک نقطهی شکستی وجود ندارد: همواره پیروزی است و بس! کشور اما «مردِ بیمار» منطقه شده؛ نتیجه، فرونشست است و تجزیه ایران!!
انزوا (Isolation) با تنهایی (Loneliness) متفاوت است. ایران در دفاع از خود «در بزنگاهها» معمولاً تنها و بییاور بوده، ولی به دلیلِ جایگاه مهمش در غرب آسیا، منزوی نبوده. «تنهایی در دفاع» واقعیتی برآمده از ژئوپلیتیک ایران است؛ «انزوا از جهان» اما ریشه در ایدئولوژی حاکم دارد!
«در بزنگاهها» حامی مطمئن در میانِ قدرتهای بزرگ نداری؟ پس با همه آنان رابطه داشته باش و آنجا که میطلبد، همکاری کن. کشوری که «در بزنگاهها» تنهاست، باید بدنبال همکاری اقتصادی و ائتلافِ موقت سیاسی با دیگران باشد. بدون چنین روابطی توسعه شکل نمیگیرد و بدون توسعه، ایران فرومیپاشد!
در منطقه با همسایگان خود در ایجاد شبکههای بازرگانی - تجاری شریک شو! از مشارکتِ سیاسی و اقتصادی با همسایگان بویژه ترکیه، عربستان و پاکستان استقبال کن. ادعای داشتنِ حوزهی نفوذ داری؟ آن را با درهم تنیدگی با بازارهای پیرامونی، از مرز چین تا کرانهی دریای مدیترانه، به حوزهی منافع تبدیل کن!
کشوری که در خارج از مرزها متحد نیرومند ندارد، باید حقوق شهروندی را پاس بدارد و آزادیهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را رعایت کند. اما انزوا همه این حقوق را به بهانهی دشمن پایمال میکند. خفقانِ سیاسی، محدودیتهای اجتماعی، خودکفایی و اقتصادِ دستوری از دلِ انزواگرایی بیرون میآید!
( - رعایتِ حقوق شهروندی در ایران امری صرفاً هنجاری نیست؛ بلکه امری استراتژیک است. هنجاری بودن بدین معناست که «حقوق شهروندی خوب است، پس باید رعایت شود». استراتژیک بودن اما میگوید که «عدم رعایتِ حقوق شهروندی باعث فروپاشی کشور میشود». چرا؟ چون عمق_استراتژیک ایران، درون مرزهایش است!
#عمق_استراتژيك_ايران نه در عراق و سوريه است و نه در افغانستان و تاجيكستان. آن را
#درون_كشور بجوييد! نقطهی ثقل امنيتِ
ايران بر رابطهی حكومت و ملت استوار است و به "وحدتِ در بالا، كثرتِ در پايين" اشاره دارد: انسجام ميانِ سياستگذاران، احترام به شيوههای زندگی مردم. توازنِ ميانِ امنيت و آزادی. - )
درکِ تنهایی استراتژیک، کلید مبارزه با انزواگرایی است. پذیرشِ هم شرقی، هم غربی در خارج و رعایتِ حقوقِ شهروندی در داخل، پیامد مستقیم چنین درکی است. ملت ایران در دفاع از کشور خود تنها بوده و هست، اما سرانجام بر این واپسین انزوا پیروز میشود؛چرا که تاریخِ ایران، تاریخِ ضدِّ انزواست!/ایران دل
#تحلیل_زمانه 🌍 @TahlilZamane