#حتما_بخوانید ✅ او چه می خواهد؟ ما چه می خواهیم؟
✍ پرداختن به یک پرسش ِ ساده پس از چهار دهه:
تندروها از ما چه می خواهند؟
ما از تندروها چه می خواهیم؟
🔹الف) تندروهای محترم از ما چه می خواهند؟
طبق ِ تجربهِ چهل و اندی سال که از تاسیس ِ نظام جمهوری اسلامی می گذرد، برآیندِ خواسته های این گروه را علی رغم اختلافاتِ داخلیِ درون حاکمیّتی، می توان در چند چیز خلاصه کرد.
۱) نفی فردیّتِ انسانی مان:
جمهوری اسلامی از ما می خواهد که آنی بشویم که او می خواهد. دقیقاً آن چیزی که خداوند هم از بنده هایش نخواسته است. ( یا اَیُّها النّاس اِنّا خَلقناکُم مِن ذَکَرِِ و اُنثی و جَعلناکُم شُعوباً و قبائلَ لِتَعارفُوا اِنَّ اَکرمَکُم عِندَالله اَتقَیکم)
خواسته اش، نفیِ فردیّتِ انسانی و نفیِ تفاوتهای انسانیِ ما با یکدیگر است. باید مثل او فکر کنیم و اعتقاد بورزیم، باید مثل او عمل کنیم، باید مثل او دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، باید شکل و ظاهرمان را مثل خواستهِ او رعایت کنیم ( همین چالش ِ ۴۰ سالهِ پوشش و حجاب نیز معلول این نوع نگاه است)، باید به کسانی رای دهیم که او برایمان دستچین می کند، باید و باید و بایدهایی از این دست که تمامی ندارد...
۲) نفیِ تکثّر گرایی در فهم ِ ما از دین:
قبول ِ فقط و فقط یک قرائت وخوانش ِ رسمی از دینِ اسلام و مکتبِ تشیّع، و عدم ِ مدارا، و مقابله با سایر تفسیرها و برداشتها از دین و مذهب.
۳) نفی یا تضعیف ِ هویّت ملّی:
نفی ِ هویّت ِ ملّی مان یا دستِ کم عدم تقدّم ملیّت بر ایدئولوژیِ رسمیِ حاکم. یعنی به جای اینکه بگوییم ما اوّلاً ایرانی هستیم بعد مسلمان یا غیر مسلمان، باید به ما بقبولانند که خیر، اوّل ما مسلمانیم و بعد ایرانی.
۴) تقدّم ِ ایدئولوژیِ رسمی بر منافع ِ ملّی:
این تجربهِ چهل ساله به ما می گوید که حاکمیّت به ما چنین خطاب می کند:
ای مسلمان و غیر مسلمانِ ایرانی!
ما برای صدور انقلابِ جهانی اسلام ( با تفسیر انحصاری ای که نزدِ خودمان است) آمده ایم. لذا اگر روزی ایران هم قرار شد نباشد، خُب برود فدای سر ِ انقلابِ اسلامی!
ما باید بپذیریم که حالا حالاها فقط باید به دشمن و توطئه های مستمرّ ِ دشمنانِ جمهوری اسلامی فکرکنیم و بس.
پس زندگی مان چه؟!
پاسخ فقط یک جمله است:
"همهِ حیاتِ ناقابل، فدای همین عقیدهِ انقلابیِ ما"
🔸ب) ما از تندروهای محترم چه می خواهیم؟
ما اگر نزد حاکمیّت قابل باشیم، فقط و فقط وفاداری اش به همان شعارهای اوّلیّه اش را می خواهیم:
۱) استقلال ایران:
عدم وابستگیِ کشور به شرق و غرب، و عدم بازیچه شدن در بازیِ بزرگانِ سیاستِ دنیای امروز ( آمریکا، اروپا، چین، روسیه، و بالاخصّ این آخِری)
قرار نبود که هُنر ِ سیاستمداران مان پس از انقلاب این باشد که وحدت اعراب علیه اسرائیل را تبدیل کنند به وحدت اسرائیل و اعراب علیه امنیّت ِ ملّیِ کشور.
۲) آزادی:
یعنی آزادیِ انتقاد، اعتراض و مخالفت با حاکمیّت. هیچ حکومتی از حکومتِ پیامبر اسلام(ص) که مقدّس تر نیست، که نشود با او مخالفت کرد.
آقا! آزادی، یعنی آزادیِ مخالفان. وگرنه در هر نظام دیکتاتوری، آزادیِ موافقان ، دلسپردگان و سرسپردگان که آزاد و تضمین شده است.
۳) جمهوری:
همانکه رهبر فقید انقلاب پیش از پیروزی انقلاب در پاسخ ِ خبرنگار ِ غربی که پرسید منظورتان از جمهوری چیست، فرمودند: جمهوری مثلاً مانند ِ همین کشورهای غربی، مثلِ فرانسه...
۴) اسلام:
همان اسلام و خدایی که عموم ِ علما و روحانیان پیش از انقلاب در مساجد و بالای منبر به ما می گفتند و می آموختند که:
" خدا اگر از حقّ الله بگذرد، از حقّ النّاس نمی گذرد. "
با این همه سوء مدیریّت و ناکارآمدی، مگر حق النّاس چیزی به غیر از وطن، خانه، مال و جان و عُمر به هدر رفتهِ مردم است؟!
#کانال_تحلیل_زمانه🌏 @TahlilZamane 👈