🔴 از احساس بی تفاوتی تا بروز گسست اجتماعی
آسیب شناسی
جامعه ایرانی
✍دکتر کیومرث قیصری
@TahlilZamane🔸فرهنگ ایرانی-اسلامی
جامعه ما همواره بر داشتن روحیه همدلانه و مسئولیت پذیری در برابر دیگران و مشارکت و همیاری تاکید داشته است. اما به نظر می رسد
جامعه ایرانی دچار سطوح مختلفی از «بی تفاوتی اجتماعی» به عنوان یک آسیب مهم است. این موضوع برای نظام جمهوری اسلامی که با حضور حماسی مردم در بهمن 57 به پیروزی رسیده و با وجود دشمنی های نظام سلطه با اتکاء به حمایت مردم از گردنه های دشوار 40سال گذشته عبور کرده، میتواند واجد اهمیت و بررسی علمی باشد.
🔸کاهش معنا دار مشارکت طبقات پایین
جامعه در انتخابات های اخیر، بی علاقگی نسل جوان به فعالیت در انجمن ها و سازمانهای مردم نهاد، فقدان دغدغه و انگیزهِ اجتماعیِ لازم بویژه در قشر دانشگاهی و تحصیل کرده، اساس قرار گرفتن معیار هزینه-پاداش در روابط انسانی، کاهش روحیه نوع دوستی و بروز واکنش انفعالی در مواجهه با موقعیت های اضطراری مانند؛ نزاع های خیابانی و ... که عمده مردم در قالب تماشاچی و موبایل به دست حضور دارند، همگی علائم مبتلا شدن
جامعه ایرانی به بیماری بی تفاوتی است.
🔸نتایج تجربی حاصل از تحلیلهای پژوهش وضعیت نگران کننده ای را به مثابه یک معضل اجتماعی ترسیم می کند. بر اساس پژوهش صورت گرفته در شهر تهران 4/38 درصد از شرکت کنندگان احساس بی تفاوتی اجتماعی بالا، 4/58 درصد احساس بی تفاوتی اجتماعی متوسط و تنها 3/3 از شرکت کنندگان تهرانی این پژوهش، احساس بی تفاوتی اجتماعی پایین داشته اند.
🔸بی تفاوتی در نقطه مقابل همدلی، مشارکت و احساس مسئولیت در برابر دیگران قرار دارد. بر همین اساس در حوزه سیاسی و اجتماعی از اصطلاح «اکثریت خاموش» جهت اشاره به بخشی از مردم که نسبت به مسائل
جامعه خود بی تفاوت و بی اعتنا هستند، استفاده می شود. احساس بی قدرتی و عدم اثر بخشی از جمله عوامل موثر در ایجاد بی تفاوتی می باشد. در واقع هر قدر افراد
جامعه سطح بالایی از احساس عدم اثر بخشی را در فرایندهای اجتماعی–سیاسی تجربه نمایند، احتمال بروز بی تفاوتی افزایش می یابد.
🔸 اگر فرد تصور نماید که میزان تلاش او در راستای حل مساله ربطی با میزان حل مساله ندارد، در این شرایط فرد کم کم از میزان تلاش خود ميکاهد. پس از احساس عدم اثربخشی، زنجیره ای از احساسات و نگرش در پی هم ایجاد می شوند. پس از ایجاد بی قدرتی و بی تفاوتی، فرد دچار تضادهایی با
جامعه می شود که اولین سطح آن را می توان در قالب «احساس بی معنایی و بی هنجاری» بررسی کرد؛ یعنی ابهام و تردید در خصوص هنجارهای موجود در سطح
جامعه. احساس بی هنجاری یعنی اینکه فرد تصور کند که تنها از طریق کنشهایی که مورد تایید
جامعه نیست می تواند به اهداف خود دست یابد. بدین صورت فرد و به ویژه جوانان وارد مرحله «احساس انزوای اجتماعی» می شود.
🔸«احساس گسست اجتماعی» به عنوان آخرین مرحله زمانی است که فرد به عدم تعلق و وابستگی و جدایی کامل با ارزشهای اجتماعی
جامعه خود مبتلا می شود و سازه های ذهنی خود را در تقابل با استاندارد های
جامعه بنا می نهد. در این شرایط فرد می تواند به تقابل خشونت آمیز با
جامعه روی آورد و تنش های اجتماعی و امنیتی به وجود آورد.
#مرکز_پژوهشی_متن#جامعه_فرهنگ#کانال_تحلیل_زمانه 🌏 @TahlilZamane