✅ بخشی از نامۀ دومم به آقای رئیسی در ابتدای ریاست جمهوری وی
✍ احمد زیدآبادی:
"اگر نظر صریح مرا در بارۀ برنامۀ هستهای کشور بخواهید، نظرم بر این است که این برنامه عملاً آفت جان و امنیت کشور شده و حاصلی جز زیانهای چند صد میلیارد دلاری و گشودن راه دخالت نهادهای بینالمللی در امور ایران نداشته است.
این دیدگاه حتماً به نظرتان افراطی و یک سویه میآید اما اجازه دهید توضیح دهم. من نمیدانم چند دهه پیش سران کشور با چه محاسبه و چه اهدافی پروژۀ هستهای کشور را کلید زدند اما هر محاسبهای که در ذهن داشتهاند بر اساس فرضیات اشتباه بوده است.
اگر منظور از این پروژه دسترسی به نقطۀ گریز هستهای به عنوانِ عاملی برای تأمین امنیت کشور بوده است، آشکار است که نظام بینالملل این امکان را نداده و حتی به قیمت بروز جنگ هم نخواهد داد. افزون بر این، اتمی شدن ایران به این معنا، چیزی جز آغاز نوعی مسابقۀ هستهای در منطقه و متعاقب آن از دست رفتن مزیتهای متعارف قدرت ایران نخواهد بود. برای مثال، هند در برابر پاکستان قدرت متعارف بسیار بزرگتری بود اما همین که هند به منظور ارتقای توانایی نظامی خود اقدام به آزمایش بمب اتمی کرد پاکستان نیز بلافاصله اقدام مشابهی را انجام داد. اکنون اتمی شدن این دو کشور رقیب، بیشتر به سود پاکستان تمام شده است تا هند چرا که نوعی توازن وحشت بین دو کشور برقرار شده و مزیتهای متعارف هند دربرابر پاکستان از بین رفته است. از همین رو، اگر ایران نیز به فرض به ساخت سلاح هستهای نزدیک شود بدون شک عربستان و ترکیه و امارات نیز خواهان موقعیت مشابهی خواهند شد و در آن صورت جامعۀ جهانی منطق روشنی برای بازداشتن آنها از دستیابی به این سلاح نخواهند داشت. اتمی شدن عربستان و امارات و ترکیه و غیره نیز علاوه بر حاکم شدن سایۀ وحشت بر منطقه، سبب از بین رفتن قدرت متعارف و مزیتهای عادی ایران در برابر آنان بخصوص امارات و عربستان خواهد شد. بنابراین اگر به واقع در گوشۀ ذهن برخی تصمیمگیران بازدارندگی نظامی این پروژه جایی داشته است، مرتکب اشتباه محاسبه شدهاند.
اما اگر پروژۀ هستهای صرفاً به منظور استفاده از دستاوردهای علمی و اقتصادی آن آغاز شده است، پس باید آن را مانند هر پدیدۀ اقتصادی و علمی دیگر بر مبنای اصل هزینه - فایده تحلیل کرد. اگر خسارات ناشی از تحریمهای مستقیم و غیر مستقیم یک جانبه و چند جانبۀ بینالمللی را که بر اثر ادامۀ برنامۀ هستهای به کشور تحمیل شده است، در نظر آوریم، مشخص میشود که این پروژه تا کنون صدها میلیارد دلار خسارت روی دست کشور گذاشته و اقتصاد ملی را با تهدید واقعی روبرو کرده است. حال اگر فرض کنیم نزاع بر سر این پروژه به پایان برسد و دست ایران برای هر نوع فعالیت علمی و اقتصادی در زمینۀ هستهای کاملاً باز گذارده شود، ارزش افزودۀ ناشی آن آیا در طول یک قرن هم میتواند خسارات اقتصادی تحمیل شده بر کشور را جبران کند؟
حال جا دارد بپرسم آیا کاسب یا فعال اقتصادی را سراغ دارید که کسب و کاری را که باید بر اساس سود و زیان آن مورد ارزیابی قرار گیرد به امری حیثیتی برای خود تبدیل کند و برای حفظ آن به ضرر و زیان هنگفت کوتاه مدت بدون چشماندازی از سود و فایدۀ مشخص در آیندهای نامعلوم تن در دهد؟ اگر برای یک شخص این کار اشتباه است برای یک دولت با چه منطقی اشتباه نیست؟
اگر من تصمیمگیر بودم همان سال 82 این برنامه را تعطیل میکردم! اما میدانم که برای نظام سیاسی این ماجرا جنبۀ حیثیتی پیدا کرده و از همین رو به موضوعی حساسیتبرانگیز تبدیل شده است. با این حال، راه حل میانۀ آن همچنان در دست است و آن توافق
برجام است.
به نظرم همۀ کسانی که شما را به ادامۀ برنامۀ هستهای به قیمت نابودی
برجام و یا تأخیر بسیار در
احیای آن توصیه میکنند، دانسته یا نادانسته خیرخواه دولت شما نیستند. اقتصاد کشور در لبۀ سقوط به وضعیتِ انفجار تورمی قرار گرفته و زیرساختهای حیاتی کشور فرسوده شده است. با ادامۀ این وضعیت سنگ روی سنگ اقتصاد بند نمیشود و این خود موقعیتی تهدیدآمیز برای کشور فراهم میکند.
برجام طبعاً به خودی خود مشکلات اقصاد ایران را حل نمیکند اما به علت رفع یا کاهش قابل توجه تحریمها، چشماندازی از امید به آینده میگشاید و راه سرمایه گذاری خارجی و همکاریهای بینالمللی با اقتصادهای بزرگ جهان را هموار میکند. بدون این، هر وعدۀ دیگری با هر نوع توضیح و توجیه در هیچ طبقه و قشری هیچ امیدی به
احیای اقتصاد ایجاد نمیکند و همه چیز را به مخاطره میاندازد. پس
احیای برجام را به عنوان مسئلهای حیاتی و فوری فوتی جدی بگیرید."
#احمد_زیدآبادی #ابراهیم_رئیسی#احیای_برجام#تحلیل_زمانه 🌎 @TahlilZamane