📝📝مدیریت علمی و مدیریت فقهی
🔰برگرفته از بخشی از مقاله« جامه تهذیب بر تن احیا» نگاشته شده توسط
#عبدالکریم_سروش در بهار۶۸
♈️قانون مندی حیات جامعه و بازار و خانواده و حرفه و حکومت، هنوز کشف نشده بود.
#فرمان سلطان و
#فقیه به جای فرمان علم نشسته بود و لذا گمان می رفت هرجا مشکلی رخ می دهد، به سرپنجه
#احکام_فقهی گشوده خواهد شد.
♈️برای محتکران، حکمی فقهی هست تا احتکارشان را ریشه کن کند. زانیان، راهزنان، مفسدان، گرانفروشان و دیگر نابکاران نیز هر کدام با حکمی فقهی درو یا دارو خواهند شد. و آن فراغت مطبوع و مطلوب که غزالی می خواست در سایه آن احکام، به چنگ خواهد افتاد.
♈️هنوز روش علمی حل مسائل و مدیریت علمی جامعه، اندیشه ای ناآشنا بود. مدیریت مألوف و معروف،
#مدیریت_فقهی بود و بس. لکن امروزه مگر می توان انکار کرد که غوغای صنعت و تجارت و غبار روابط تیره سیاسی جهان را
#فقه فرو نمی نشاند؟ و غول عظیم مشکلات بشر امروز را فقه مهار نمی کند؟
♈️آنچه در خور و اختیار فقه است، آن است که حصارهای واپسین و مرزهای نهایی میدان کوشش آدمیان را تعیین و تحدید کند که دست را تا کجا بگشایند و پا را از کجا فراتر نگذارند و غیر آن باید به دست علم سپرده شود.
♈️گشودن گره تراکم خودروها در معبرها، خاموشی برق و کمبود الکتریسیته و انرژی، آلودگی هوا، هجوم امواج فرهنگساز رادیوهای جهانی، بیماری های طبیب ساخته، تعلیم و تربیت همگانی، مهاجرت گزاف روستاییان به شهرها، تجمع ثروت های گزاف، اعتیاد جوانان به مخدرات و فزونی گرفتن دل آزار رشد جمعیت که فراغت انسان امروز(و دست کم فراغت انسان ایران امروز) را می ستانند و چشم وی را از درون به بیرون برمی گردانند، مگر در توان فقه است؟
♈️مگر همه دشواری های جهان و حیات، دشواری های حقوقی است که حلش را از فقه متوقع باشیم؟ کدام تلقی از فقه موجب چنین توقعی شده است؟ فقه بیش از این نمی گوید که مشکل ترافیک را هرگونه حل می کنید، چنان حل کنید که فی المثل، مالکیت مشروع کسی را لگدمال نکند و یا گره مهاجرت روستاییان را هرگونه می گشایید، چنان بگشایید که فی المثل موجب اصرار نگردد و هکذا. همین و بس. بیش از این در شأن فقه و درخور فقه نیست، و معنی تعیین و تحدید حصار نهایی کوشش های بشری(در جامعه اسلامی) هم همین است.
♈️فقه گرچه حکم می دهد و از این جهت در حدکمال است، اما
#برنامه نمی دهد و ابتکار نمی ورزد و این هر دو وامدار مدیران مبتکر و برنامه ریز است و حیات بیرونی، سخت نیازمند آن ابتکارات
#فرافقهی است. غنای حکمی فقه را نباید معادل غنای برنامه ای گرفت. فی المثل طراحی و مدیریت واحدهای بزرگ صنعتی به برنامه ریزی و ابتکاری حاجت دارد که پاک از عهده و عرصه فقه بیرون است و قس علی هذا.
♈️از فقه و از فقیه(از آن نظر که فقیه است) فقط گشودن گره های فقهی ساخته است، آن هم به نحو کلی نه به نحو تعیین و تشخیص موضوع، که کار کارشناسان و مدیران علمی است. و لذا فقیه از آن نظر که فقیه است، اولویتی برای
#مدیریت ندارد. مگر اینکه واجد کفایت های خاص دیگری باشد.
♈️جالب این است که
#ابن_خلدون نیز در فصل سی و پنجم از مقدمه خود همین معنا را به نحو لطیفی ادا کرده است و عالمان(یعنی فقیهان) را کسانی دانسته است که در میان افراد بشر «نسبت به همه کس از امور سیاست و روش های آن دورتر می باشند» و دلیلش هم این است که
#فقیهان می کوشند تا خارج را با ذهن خود منطبق کنند در حالی که
#فیلسوفان، برعکس آنان، می کوشند تا نظریات خود را با آنچه در خارج است، تطبیق نمایند.
♈️ و نتیجه ای که می گیرد این است که به طور کلی کسانی که از تجربه دورند، و سرو کارشان با امور کلی و قواعد عام و مثل افلاطونی است، و تفاوت ادوار مختلف تاریخ و اشکال مختلف اجتماع را به تجربه درنیافته اند، و انسان و جامعه و... را فقط از وراء مقولات کلی می نگرند، در کار مدیریت شان خلل و
#نقصان رفوناپذیری خواهد افتاد./صبح ما
#تحلیل_زمانه 🌍 @TahlilZamane