"براى شكارچى ذهن، براى يئگر"‼️ این قسمت کیک سینما معرفی نیست! اگه میخوای Attack on Titan برات اسپویل نشه این نقد رو بذار بعد دیدن سریال 😉بخش ١
سالها بود كه انيميشن سريالى نديده بودم. شايد آخرينش بازمى گشت به اوايل دانشجويى كه بابا لنگ دراز را ديده بودم.
پاندمى كرونا و چپيدن ما درون خانه، سبب شد تا دخترانم ترغيبم كنند تا انيمه ى عجيب غريب "اتك آن تايتان" را ببينم.
از همان آغاز حضور غول عظيم الجثه در دهكده كوچك ذهن مرا معطوف كرد به بمبهاى اتمى كه بر سر ژاپنى ها ريخته شد...و بعد داستان پيچيده اى را دنبال مى كردم كه قهرمانانش يك مشت بچه بودند. همه كودك/ سرباز. در يك جزيره گرفتار شده بودند با ديوارهاى بلند كه كشيشها، آن ديوارها را الهى و مقدس مى خواندند.نبرد خوبى و بدى تمام ماجراى اين انيمه طولانى بود.
در هيچ داستانى اين قدر ميان جبهه خوبى و بدى گيج نشده بودم. در حالى كه تا فصل چهارم انيمه از ته دل طرفدار اِرِن ئيگر بودم ناگهان زير پايم خالى شد چرا كه شخصيت ارن يك چرخش عجيب كرده بود و قصد داشت غولهاى مخفى در ديوارهاى مقدس- همانها كه پرستش مى شدند- را آزاد كند و مردم دنيا را با نمايش رامبلينگ نابود كند.
حالا چطور از قهرمان دست بكشيم؟
آيا مى توانيم، هدف غيرانسانى ارن را توجيه كنيم؟
نويسنده تو را در تنگنا قرار مى دهد و تمام قهرمانان را هم. قهرمانان بارها دشمن هم مى شوند و با هم مى جنگند و بارها سياست مى ورزند و دست به يكى مى كنند عليه جبهه ى سوم. قهرمان و ضدقهرمان ها در هم مى شوند و ملغمه اى از خير و شر داريم. ديگر خودت هم نمى دانى طرف كداميك مى توانى باشى؟
همه دروغ مى گويند، همه پنهانكارى مى كنند، تنها عاشقى كه كمتر حرف مى زند ميكاسا است كه بزرگترين جنايت را نسبت به قلب خودش انجام مى دهد، او عشق را مى كشد و ارن را نابود مى كند تا قتل عام رامبلينگ را پايان دهد.
او قهرمان زندگى اش را به همان تپه و درخت اول قصه مى برد و ...و سالها بعد بچه اى از آنجا رد مى شود كه گويا قرار است چرخه بعدى جنگ دو هزارساله باشد.
نبرد دو نژاد مارليايى ها و الديايى ها خيلى خيلى اتفاقى در كنار مديترانه است. چيزى كه باعث شده جنگ ميان غولها و آدمها شكل بگيرد ، همين اختلاف عجيب نژادى است . مارليايى ها خودشان را نژاد برتر مى دانند. نام اين منطقه خيلى خيلى اتفاقى "ليبريو" است، اما آزادى در آن نيست.
الديايى ها در در وضعى اسف بار درون حصار اردوگاههايى در باريكه ى دريا نگه ميدارند. تنفر ميان اين دو نژاد هر روز بيشتر مى شود و در نهايت جنگى اتفاق مى افتد كه همه دنيا درگيرش مى شوند.
پايان نبرد آسمان و زمين هم درست همانجاست. همان خاور ميانه ى كذايى كنار درياى مديترانه!...
بنظر ميرسد كه ارن يئگر نام و نژاد آلمانى دارد و ميكاسا كه عاشق اوست از نژاد آسيايى ژاپنى است. آنها عاشق و معشوقند اما در نهايت ميكاسا بايد همه چيز را تمام كند.
غولها به ويژه غول بنيانگذار كه ارن آن را دارد، ذهن و حافظه همه مردم را پاك مى كنند.
اما روى حافظه آكرمن ها( همان ژاپنى ها) هيچ تاثيرى ندارند؛ جنگها تمام بشود و نشود ...حافظه اين نژاد تمام جنايتها را تا ابد نگه ميدارد.
ادامه...
#زويا_طاوسيان#کافه_هنر #کیک_سینما #معرفی_فیلم #قسمت_چهاردهم #سها #جوانه @Soha_javaneh@javaneh_tums 🌱