هنگامی که مارکس می گوید سایر ارزش ها در ارزش مبادله «حل می شوند» منظورش این است که جامعه ی بورژوایی، سایر ساختارهای کهنه را محو نمی کند بلکه آنها را در خود حل می کند. شرف و وقار از میان نمی روند بلکه در بازار ادغام می شوند و برچسب قیمت بر رویشان چسبانده می شود و زندگی جدیدی را در لباس کالا شروع می کنند. بنابراین هر نوع رفتارِ محتمل انسانی، زمانی از نظر اخلاقی مقبول واقع می شود که از نظر اقتصادی امکان بروز بیابد و «دارای قیمت و ارزش» باشد، هر چیزی سودآور باشد بقا می یابد. نیهیلیسم مدرن چیزی به جز این نیست. داستایفسکی و نیچه و اخلافِ قرن بیستمی آنها این سرنوشت را ناشی از علم و عقل گرایی «مرگ خداوند» میدانند. مارکس میگوید که بنیان این نیهیلیسم چیزی به مراتب انضمامیتر و زمینیتر است: فرمان این سرنوشت را کارکردهایِ پیش پاافتاده و روزانه نظام اقتصاد بورژوایی صادر کرده اند نظامی که ارزش انسانی را مساوی قیمت ما در بازار می داند، نه بیش ونه کم، و ما را وا میدارد که با بالا بردن قیمت مان تا آنجا که توان داریم خودمان را وسعت بخشیم.
📚 #تجربه_مدرنیته✍🏼 #مارشال_برمن🖊 ترجمهٔ مراد فرهادپور
👥علوم اجتماعی، مسائل روز
👥👉 @SOCIAL_SCIENCE👉🏿 @SOCIAL_SCIENCE