🎙سخنرانی
النور مارکس در نخستین
#روز_جهانی_کارگر هاید پارک لندن، چهارم مه ١٨٩٠
🌐به مناسبت روز جهانی کارگر
ما نیامدهایم که برای احزاب سیاسی کاری یا فعالیتی انجام دهیم، بلکه ما اینجاییم تا طبقهی کارگر از خودش دفاع کند، برای مطالبهی حقوق خودش. میتوانم به یاد آورم زمانی که ما بیش از ده دوازده نفر نبودیم و به هاید پارک برای مطالبهی قانون هشت ساعت کار آمدیم، اما آن ده دوازده نفر به صدها نفر افزایش یافت و صدها نفر به هزاران نفر بدل گشتند، تا زمانی که امروز این تظاهرات با شکوه را، که سراسر پارک را در بر گرفته در مقابل داریم. ما رو در روی تجمع دیگری ایستادهایم اما من خوشحالم که میبینم تودههای عظیمی از مردم در طرف ما هستند. آنهایی که از میان ما، با نگرانی به اعتصاب کارگران بارانداز و به ویژه کارگران کارخانهی گاز رفتهاند، مردان، زنان و کودکانی را دیدهاند که پیرامون ما را میگیرند، اعتصابات به میزان کافی تشدید شده و ما مصمم شدهایم که هشت ساعت کار در روز را از طریق به تصویب رساندن قانونی آن تضمین کنیم؛ اگر ما چنین عمل نکنیم، در اولین فرصت چنین دستاورد و امتیازی را از ما پس خواهند گرفت و آنگاه [اگر پیروز نشویم] ما باید تنها خود را مقصر بدانیم. در بعد از ظهر امروز، در این پارک، مردی است که آقای گلدستون او را یک بار به زندان انداخته – مایکل داویت؛ ولی آقای گلدستون امروز بهترین روابط را با او دارد. شما فکر میکنید که دلیل این تغییر چه بوده است؟ چرا حزب لیبرال بسیار ناگهانی به یک حکومت ملی تغییر یافته است؟ بسیار ساده به این دلیل که مردم ایرلند هشتاد عضو به مجلس عوام فرستاده است تا از محافظه کاران دفاع کنند؛ به همین طریق ما میبایست این لیبرالها و رادیکالها را اگر با برنامهی ما مخالفت کردند، بیرون بیندازیم. امروز من نه تنها به عنوان یک فعال اتحادیهی صنفی، بلکه به عنوان یک سوسیالیست صحبت میکنم. سوسیالیستها معتقدند که اولین و مهمترین قدمی که باید برداشته شود، مطالبهی هشت ساعت کار در روز است، اما هدف و آرمان ما رسیدن به دورانی است که در آن طبقهای برای تأیید و حمایت دو طبقهی دیگر وجود نداشته باشد، آشکار است که بیکاری در آن دوران وجود نخواهد داشت. اما این پایان کار نیست بلکه آغاز مبارزه است؛ تنها این کافی نیست که برای درخواست هشت ساعت کار در روز به این جا بیاییم و تظاهراتی برگزار کنیم. ما نباید به مانند مسیحیان شش روز هفته را به گناه کردن بپردازیم و در روز هفتم به کلیسا برویم، ما میبایست به طور روزمره و دائمی از هدف و آرمانمان صحبت کنیم، باید مردان و به ویژه زنانی را که میبینیم برای پیوستن به مبارزهی مشترکمان آماده کنیم.
"برخیزید چونان شیری که از خواب نیم روزاش سر بر میگیرد
در شماری شکست ناپذیر
زنجیرهایتان را به مانند شبنمهایی بر زمین بریزید
چرا که در هنگامهی خوابتان بر شما فرو ریختهاند
–ما بیشمارانیم– آنان ناچیزاناند"
منبع:
#النور_مارکس، جلد دوم، ایوان کاپ، پانتئون، ۱۹۷۶
کانال هژمونی و فرهنگ
👥علوم اجتماعی، مسائل روز
👥👉 @SOCIAL_SCIENCE👉🏿 @SOCIAL_SCIENCE