🔴جامعهشناسانی با ریش پرفسوری!
✍🏽عباس کاظمی
بسیاری از جامعهشناسان ایرانی تحت تاثیر سلف خود اگوست کنت نه علاقهای دارند درون جامعه بروند و نه حتی علاقه دارند نوشتههای دیگران را بخوانند، آنان چونان پیامبرانی از بالا هم به موعظه مردم و مسئولین مشغولاند و هم ادعای همراهی با هر دو را دارند. در دهه هفتاد شمسی، مردم با تیزهوشی به ریش پرفسوری میگفتند: همراه با مردم و همگام با مسئولان. درواقع ریش پرفسوری استعارهای از محافظهکاری، زرنگ بازی و در عین حال بیعملی نیز بود. جامعهشناسان ایرانی نیز البته چهرهای با ریش پرفسوری را میپسندند. جدای از این استعاره که نماد محافظهکاری و بیعلمی جامعهشناسان است متاسفانه نیز در بسیاری از مواقع با تصویرسازیهای غلطی از جامعه که در افکار عمومی مسلط میشود همراه میشوند. آنها با مردم ناامید میشوند و با مسئولان امیدوار!
اما جامعهشناسان باید همزمان دو کار مهم انجام دهند، تصویرسازیهای رسانهای - اسطورهای شده را واسازی و اصلاح کنند. و دوم نقش مداخلهگرانهتری را برای جامعه ایفا کنند. کار جامعهشناسان صرفا پیشبینی بعد از وقوع نیست! همینطور، جامعه شناسان نباید صرفا از اوضاع جاری نقد کنند باید راهحلهای عملی برای زندگی مردم بیابند، آنها باید از وجهی مردم و مسئولان را هوشیار کنند و از وجهی دیگر خودشان به میانجی واقعیتهایی عملی که مردم تجربه میکنند هوشیارتر شوند.
متاسفانه، اغلب ما جامعهشناسان در مناطق برخوردار شهری زندگی میکنیم، از وسیله نقلیه عمومی استفاده نمیکنیم، و در اتاقهای کارخود زندانی شدهایم. در هیچ یک از این سه(خانه، وسیله نقلیه، اتاق کار) با مردم رابطهای نداریم. در این تردیدی نیست که دانشگاهها و اتاقهای کار استادان به کل منقطع از تماس اجتماعی با مردم عادی است. در این میان ما جامعهشناسان از همان دریچه جامعه را میبینیم که سایر شهروندان میبییند (رسانهها و شبکههای اجتماعی). جامعه شناسان برای تحلیل درست نیاز دارند تا لباسهای خود را خاکی کنند، به نقاط متفاوت شهر و کشور بروند، با مردم صحبت کنند، و در بسیاری موارد با آنها همراه شوند. متاسفانه، اگر هم آنان به میان مردم میروند به خاطر پروژههای تحقیقاتی است که اغلب دولتیاند. این شکل از بازدیدهای توریستی درکی عامیانه از تجربههای مردم را برای آنها ممکن می کند. این شانس حتی برای همه آنها نیز ممکن نمیشود چرا که اکثر آنها تنها از طریق کلاسهای درس خود با جامعه مرتبط میشوند. چنانکه همکارم فردین علیخواه پیش از این در مورد جامعهشناسان دستکتاپی گفته بود، آنان پشت دسکتاپهای خود سنگر گرفتهاند و واقعیت اجتماعی را رصد میکنند.
علاوه بر این، جامعه شناسی نباید خود را محدود به پیش بینیهای بعد از وقوع کند! (اشاره به تحلیلهای بعد از
اعتراضات) بلکه باید راهی عملی در پیش روی مردم بگذارد و به جای نقش پیشگو نقش روشنفکر عملگر را بازی کند. حلقه مفقوده تامل جامعهشناسان نه مردم و نه دولت بلکه جماعت پرنفوذ نخبگان و روشنفکران است. آنها باید ابتدا در باب انقطاع میان روشنفکران و نخبگان بیندیشند. این جماعت پراکنده و عمدتا افسرده اگر بکار بیفتند میتوانند در حرکت جامعه موثر افتند.
#انجمن_جامعهشناسی نیز همواره باید چیزی بیش از یک نهاد به اصطلاح علمی باشد، ما باید از کنفرانسهای دهن پرکن، چاپ مقالات تکراری در نشریات مثلا علمی و نشستهای مولد روشنفکر و چهرهساز کمی فاصله بگیریم و اندکی بیشتر در باب مسئولیت اجتماعی نهاد علم بیندیشیم. ما در قبال جامعه مسئولیم، ما نسبت به رنجها و گرسنگیها و تنهاییهایی جامعه مسئولیت داریم. بنظرم انجمن جامعه شناسی شایسته است که گروههای مطالعاتی برای مناطق آسیبدیده
#اعتراضات_اخیر تشکیل دهد و به طور مستمر از این مناطق بازدید کند و با مردم از نزدیک گفتوگو کند و سپس نتایج گفتوگوها و مطالعات را برای افکار عمومی (نه صرفا دولت که اساسا فرصت، توان و حوصله شنیدن ندارد) ارائه کند. دوم، به ایجاد یک بلوک فرهنگی- اجتماعی از روشنفکران و نخبگان دانشگاهی، روزنامهنگاران، هنرمندان اهتمام ورزد که هدف آن تامل، توصیف، تبیین، و تصویرسازی متفاوت و عمیق از جامعه است. این ایده از طریق نشستهای مشترک بین گروههای متفاوت ممکن میشود. سوم، به طور مستمر نتایج تحقیقات همکاران جامعهشناسی را رصد کند و بعد از بحث و گفتگو در شکل بیانیهها یا جزوههای سالانه یا چیزی شبیه به آن برای افکار عمومی ارائه کند. چهارم، از روشنفکران مردمی (نخبگان اصنفاف و گروههای اجتماعی مختلف) برای ارائه دیدگاههای خود در باب وضعیت جامعه به طور مستمر دعوت کند و کمک بگیرد.
امروزه بیش از هر زمان دیگری جامعه به روشنفکران ارگانیک و عملگرا نیاز دارد، برای این منظور انتقاد بدون عمل اجتماعی راه به جایی نخواهد برد.
👥علوم اجتماعی، مسائل روز
👥👉 @SOCIAL_SCIENCE