@SocialSciences1ابراهيم توفيق و مهدي يوسفي در نشست بهكارگيري نظريات تاريخي
فوكو در ايران
🔶 #فوكو كجا شكست ميخورد؟
محسن آزموده
بالاخره تكليف ما ايرانيان فارسي زبان كه عمدتا با ترجمه يا متنهاي انگليسي زبان سر و كار داريم و در به در دنبال نظريات نو و جديد ميگرديم تا وضعيت خودمان را با كمك آن توضيح دهيم، با ميشل فوكوي فرانسوي چيست؟ متفكري كه آثار متعددي از او و درباره او به فارسي ترجمه شده است، در كنار آثار كثيري كه از جنس مقاله و كتاب دربارهاش تاليف شده است. با اين همه هنوز برخي خوانندگان پر و پا قرص او كه عمدتا به متن اصلي آثار او را ميخوانند، معتقدند اين برداشتها نادقيق و تحريف شده است. اين ادعاها اما سبب نشده كه
فوكو به فضاي دانشگاهي ما راه نيابد. قريب به دو دهه است كه در رشتههاي مختلف علوم انساني از جامعهشناسي و علوم سياسي گرفته تا تاريخ و فلسفه دانشجويان ايراني خواسته يا ناخواسته ميكوشند مستقيم يا غيرمستقيم از
فوكو و نظرياتش بهره بگيرند، اين ميان آثار قابلتوجهي نيز خلق شده كه برخي بارها نيز مورد نقد و بررسي قرار گرفتهاند، مثل دانش، قدرت و مشروعيت داود فيرحي و روشنفكران ايراني و غرب
مهرزاد بروجردي. نويسندگان اين آثار مدعي بهره گرفتن از روششناسي فوكويي در توضيح موضوع مورد بحث شان هستند؛ ادعايي كه مورد نقد ناقدان هم از نوع طرفداران ارتدوكس
فوكو و هم از جنس مخالفان به كار بردن نظريات غربي در بررسي موضوعي در بستري ديگر واقع شده است. تازه اينها نخستين آثار و بالنسبه موفقترين آنها هستند، فراوانند آثاري كه دقتهاي نظري و صف شكني اين آثار را ندارند و با اين همه ادعا دارند كه فوكويي كار كردهاند. دلايل متعددي (جامعه شناختي، تاريخي و حتي فلسفي) ميتوان براي اين اقبال (ممكن است بگوييد بداقبالي براي
فوكو) به انديشههاي
فوكو از سوي ايرانيان بر شمرد. با اين همه همواره اين پرسش مطرح است كه آيا اين رجوع چند باره به لحاظ علمي مشروع است يا نه.
مهدي يوسفي، دانشجوي دكتري جامعهشناسي چند سال پيش پايان نامهاي با موضوع عنوان تعديلات نظري لازم براي به كارگيري نظريات تاريخي
فوكو در ايران با راهنمايي ابراهيم توفيق نوشت كه بسيار مورد توجه علاقهمندان به بحث مذكور قرار گرفت. در جلسه چهارم از سلسله نشستهاي نقد پايان نامههاي دانشجويي، او به توضيحي درباره تز خودش پرداخت. در اين نشست ابراهيم توفيق، جامعهشناس تاريخي نيز حضور داشت و توضيحاتي ارايه داد كه از نظر ميگذرد.
@SocialSciences1مهدي یوسفي
پژوهشگر علوم اجتماعي
بحث من اين نيست كه
فوكو چه ميگويد يا چه برداشتهايي از كار او صورت گرفته و ممكن است، بحث اصلي اين است كه نظريهاي چون دست كم نظريه
فوكو نميتواند به ما بنياد جهانشمولي بدهد كه با استفاده از آن بتوانيم به تحليل شرايط در جاهاي ديگر بپردازيم؛ به عبارت ديگر
فوكو تاكيد دارد كه روي زمان و مكان معيني كار ميكند و روشن است كسي كه بر اين موضوع تاكيد دارد، منظورش آن است كه كار خودش نيز مقيد به زمان و مكان معين است. البته وابستگي به قيد زمان و مكان از منظرهاي مختلف مورد بحث واقع شده است اما
فوكو ميگويد تاريخ فكر انباشتي از كاوش پيرامون مسائلي است كه حول يك موضوع شكل ميگيرند و هر كار علمي روي اين انباشت كه به شكل بلور است، تار ديگري ميتند. به همين خاطر
فوكو ميگويد كه نظريهاش جهانشمول نيست اما اين كفايت را دارد كه در فضاي انباشته شده موجود ميتواند گرههايي را باز كند.
فوكو از نظر روشي در برابر ما ميايستد
اما ما در ايران آثار
فوكو را كه شامل مفاهيم، اصول روش شناختي و... است، ميخوانيم. در نسل پيش از ما در جامعهشناسي كوشيدند كه اصول روش شناختي و چارچوب نظري او را اخذ كنند و با استفاده از آنها به تحليل مسائل جامعه ايران بپردازند؛ گويي فاصلهاي ميان نظريه و بستري كه نظريه در آن اعمال شده وجود ندارد و به راحتي ميتوان از نظريه
فوكو براي حل مسائل ايران بهره گرفت. بحث اصلي من اين بود كه اين كار بهطور عام ممكن نيست و در مورد خاص
فوكو نقض غرض است يعني اگر چنين كنيم، خود
فوكو از نظر روشي در برابر ما ميايستد.
@SocialSciences1فهم متعارف: باستانشناسي در برابر تبارشناسي
در نظريه
فوكو به نظر ميرسد ميتوان دو روش باستانشناسي يا ديرينهشناسي و تبارشناسي را از يكديگر تفكيك كرد و با اخذ هر كدام از اين دو روش به تحليل مسائل پرداخت. اما به نظر من امكان چنين خوانشي از
فوكو به وجود با توجه به متنهايي كه در دهههاي ١٩٨٠ و ١٩٩٠ منتشر شده وجود ندارد. در دهه ١٩٧٠ كه نخستين مواجهات جدي با
فوكو در دنياي انگليسي زبان به خصوص با كتاب آلن شريدان مترجم رسمي آثار
فوكو رخ داد، اين تصور بود كه
فوكو نخست به روش باستانشناسي كار ميكند. در روش باستانشناسي بيان ميشود كه علم در گفتمان و گفتمان در زبان آميخته با قدرت به وجود ميآيد، اما وقتي
فوكو به