"
#آتش_به_اختیار"، و چالش میان
#عقلانیت و
#انقلابی_گری!
@Social_Science✍ مهران صولتی
🌱در چند روز اخیر عبارت " آتش به اختیار" در کلام رهبر انقلاب،به موجی از اظهارنظرها دراین باره دامن زده است. برخی از این عبارت ارائه مجوزی برای اقدامات غیر قانونی را نتیجه گرفتند، و گروهی دیگر آن را چاره ای برای انفعال دستگاه های رسمی دانستند. اما به نظر می رسد باید این مفهوم را در زمینه فراخ تری از جمله " چالش میان عقلانیت و
انقلابی گری" به ارزیابی نشست. اگر عقلانیت را به معنای کنترل پذیر کردن رفتارهای فردی یاجمعی تعریف کنیم، انقلاب دقیقا می کوشد تا از این کنترل بگریزد. از همین رو است که گرایش های
انقلابی در عصر سیطره سرمایه داری دل در گرو" رخداد"؛ به مثابه لحظه دگرگونی غیرقابل پیش بینی و بر هم زننده نظم موجود دارند! "رخداد" همان لحظه برق آسایی است که به دلیل ناگهانی بودن، تن به محاسبه پذیری نمی دهد و می تواند سپهر جدیدی را برای کنش
گری خلق کند. مهمترین دلیل توسل به مقوله " رخداد" در آموزه های سیاست رادیکال، گذار از توانایی کم نظیر نظام لیبرال سرمایه داری در تصاحب همه نمادهای مقاومت، اخته کردن آنها و غیر قابل تصور کردن هرگونه جایگزینی برای وضعیت موجود است. در واقع عقلانیت فرآیندی است که همه پدیده ها را پیش بینی پذیر، قابل کنترل و محاسبه پذیر می سازد. تیزابی که
انقلابی گری را می خورد و در خود حل می کند. از همین رو است که حتی نمادهای مقاومتی مانند" چه گوارا "هم از ماهیت وحشی و شورشی خود تهی شده و با تن دادن به منطق کالایی ومصرفی، اهلی می شوند! در واقع انقلاب در جهان کنونی، نه به معنای ساقط کردن ناگهانی خشونت بار نظم سیاسی موجود، بلکه توانایی اندیشیدن به " امر محال" می باشد. به این معنا که یک
انقلابی هرگز به وضعیتی که در آن بسر می برد به عنوان یک امر محتوم نمی نگرد و همواره به دنبال آفرینش نظم جدیدی رهسپار می باشد. حالا بهتر می توان دریافت که عقلانیت تا چه حد می تواند برای
انقلابی گری خطرناک بشمار آید. عقلانیت، کاریزمای
انقلابی را می فرساید و آن را عادی سازی می کند. همچنین مناسبات سیال و پیش بینی ناپذیر
انقلابی را در چارچوب سخت قوانین، کنترل پذیر می کند. این چالش را حاتمی کیا در فیلم آژانس شیشه ای و در مجادله میان حاج کاظم و رضا کیانیان در نقش یک بوروکرات قانون مدار به خوبی به نمایش گذاشت. شاید حالا بتوانیم مفهوم " آتش به اختیار" را بهتر درک کنیم. انقلابیون تصور می کنند که عقلانیت، آرمان های شان را عادی سازی کرده و در خود هضم می کند، لذا می کوشند تا سیالیت
انقلابی را به مناسبات سیاسی برگردانده و استثنا سازی را در دستور کار قرار دهند(پدیده کش آمدن انقلاب!). به نظر می رسد می توان تحولات یکصد سال اخیر ایران را از منظر چالش میان عقلانیت و
انقلابی گری هم مورد بررسی قرار داد. چالشی که با ورود ایدئولوژی های سیاسی و دخالت قدرت های خارجی در سده اخیر پررنگ تر شد. شاید بتوان معمای حاکمیت قانون در ایران معاصر را هم در چنین زمینه ای به تحلیل و ارزیابی نشست.
@solati_mehran👥کانال علوم اجتماعی، مسائل روز
👥Telegram.me/Social_Science