@SocialSciences1#اعتماد_اجتماعی و سرمایه ای که زاییده
#تعهد است
دکتر
#غلامرضا_صدیق_اورعی #جامعه_شناس و استاد دانشگاه فردوسی مشهد
مردم با یکدیگر در تعاملاند. گاهی عمل شخص طبق قاعده است و دیگران اعتراضی ندارند؛ ولی گاهی نابهنجار است و اسباب گلایه را فراهم میکند. در تعاملهای خاص هم گاهی اشخاص توافق وسپس طبق توافق عمل می کنند و به اصطلاح خوش قول هستند و گاهی بر خلاف تعامل پیش میروند و بدعهدی می کنند.
@SocialSciences1عمل طبق قاعده و هنجار و اقدام کردن طبق قول، عهد و توافق، اگر استمرار یابد و شخصی در طول زمان، برای مثال در یکصد عمل خود در رابطه با دیگران و بلکه در عملهایی بیش از این، همیشه به قاعده عمل کند و بر خلاف توافق و وعده و عهد، اقدامی نکرده باشد؛ عمل این شخص برای طرف تعامل او پیش بینی پذیر میشود و همراه با آن اطمینانآوری نیز ممکن میشود. یعنی دیگرانی که از فرد وفای به عهد دیده اند، در تحلیلهای خود، او را شخصی متعهد توصیف میکنند. متعهد به قاعده ها و عهدها و وعدهها و توافق ها. وقتی شما از کسی تعهد مستمر دیدید، به تعهد او در آینده اطمینان می کنید، در واقع از عملکرد او یک استدلال استقرایی انجام میدهید. این کنش ارتباطی، در چارچوب
اعتماد مردم به مردم،
اعتماد اجتماعی نام دارد. در تعاریفی که از سرمایه
اجتماعی مطرح شده است،
اعتماد اجتماعی یکی از مهمترین مؤلفه هایی است که بهعنوان مهمترین عنصر تشکیلدهنده سرمایه
اجتماعی در جامعه در نظر گرفته میشود. بهعبارت دیگر
اعتماد اجتماعی هم بهعنوان یک جزء ذهنی، هم بهعنوان علت و هم بهعنوان پیامد و معلول سرمایه
اجتماعی تعریف میشود.
اعتماد اجتماعی از شرایط و الزامات عمده و کلیدی برای موجودیت هر جامعه محسوب می شود و برای حل مسائل
اجتماعی ضروری به نظر می رسد؛ به طوری که باعث آرامش و امنیت روانی می شود و برای حرکت موفقیت آمیز اقتصاد و افزایش مشروعیت نظام و توسعه سیاسی و
اجتماعی ضرورت دارد؛ اما سطح ارتقایافته چنین کنشی،
اعتماد مردم به سازمان های حکومتی است که «
اعتماد سازمانی» نام میگیرد.دولت برای ارتقای
اعتماد اجتماعی نمیتواند کاری کند اما برای ارتقای
اعتماد سازمانی همه امور به دست قوای سه گانه حکومتی است به ویژه قوه مجریه.
@SocialSciences1وجود قوانین و مقررات واضح و بدون ابهام و همچنین بدون اجمال و تعارض یا فارغ از بوروکراسی که متقابلا به مثابه ساعت کار کند یا مثل یک سامانه الکترونیکی دقیق، عمل کند، پس از دو،سه سال
اعتماد سازمانی مردم را بازسازی می کند و ارتقا می دهد. یعنی دولت و پلیس و دادگاه باید دو اقدام را انجام بدهند: اول آن که، مقررات و قاعده های روشن ونسبتا پایدار و اطلاع رسانی شده داشته باشند و ثانیا برای همه امور سامانه هوشمند و غیرقابل دستکاری ایجاد کنند تا دخالت کارمندان در تصمیم گیری، تاخیر، تعجیل و تشخیص به حداقل برسد و این امر، با تحقق دولت الکترونیک میسر است.
مجموع این اقدامات ضمن شفافسازی امور، رجوع به مراجع انتظامی و قضایی را به حداقل میرساند چرا که قانونشکنی نیز حداقلی شده است. پس برای تامین
اعتماد سازمانی و
اجتماعی، باید شفاف و مبتنی بر دسترسی آزادانهتر به اطلاعات عمل کرد. توامان باید زیرساخت های این دسترسی آسان را نیز فراهم نمود. در ادامه، باید باور داشت که زمانی بسترها و شرایط
اجتماعی نظام مند میشوند که شهروندان و کنشگران امکان نقش بازی کردن بیشتری داشته باشند و نقشهایی که مبتنی بر ارزش و هنجارهای جامعه باشد، ارتباطات
اجتماعی را افزایش میدهد، در نتیجه
اعتماد اجتماعی هم بهوجود میآید. اما اگر شرایط به سمتی برود که شما نتوانید در پناه ارزشها و هنجارها نقشآفرینی کنید، این امر در نهایت به کاهش
اعتماد اجتماعی منجر میشود. همه این مباحث و رویکردها باید مورد توجه مسئولان و مقاماتی باشد که به همراهی مردم و باور آنها نیاز دارند.
👥کانال علوم
اجتماعی👥https://telegram.me/joinchat/B8dgVjzw2lSWh3ZSpj1VhQ