⚠️ آزادسازی #آشویتس؛
بازایستادن "کارخانه مرگ" 🔴 امروز (۲۷ ژانویه) سالروز آزادسازی
آشویتس است.
#هولوکاست را نماد بربریت
#نازیسم و
آشویتس را نماد هولوکاست میدانند. در این اردوگاه بیش از یک میلیون انسان با "نظمی کارخانهای" قربانی جنون نژادگرایی شدند. ۷۶ سال از آزادسازی
آشویتس میگذرد.
🔻آشویتس نام آلمانی شهر کوچکی در جنوب لهستان است. اما این نام با فاجعه هولوکاست مترادف شده است. در این شهر در سال ۱۹۴۰ به دستور سازمان مخوف "اساس" اردوگاهی ساخته شد که "کارخانه مرگ" نام گرفت. "کارخانه مرگ" یعنی تأسیساتی با کار سازمانیافته برای کشتار منظم گروههای بزرگی از آدمیان بدون اینکه از آنان نشانی باقی بماند. "قطار مرگ" در ساعات بامدادی به محل اردوگاه میرسید و عصر همان روز از سرنشینان آن جز خاکستر چیزی بر جای نمانده بود. گویی هرگز نبودهاند.
🔻وسایلی را که از قربانیان باقی مانده بود، گردآوری و در بخش مخصوصی دستهبندی و انبار میکردند. همه این کارها با "نظمی کارخانهای" انجام میگرفت و فعالیت بخشهای مختلف با هم تنظیم شده بود. "کارخانه مرگ" دستگاهی تمام عیار بود که با ظرفیت و سرعت بالا کار میکرد. تنها در عرض سه سال بیش از ۱/۱ میلیون انسان که ۹۰ درصد آنان یهودیان از سراسر اروپا بودند، در این اردوگاه به قتل رسیدند. در تاریخ ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵ نیروهای ارتش سرخ وارد
آشویتس شدند و اسیران بازمانده را آزاد کردند. اما ببینیم
آشویتس بر کدام ایدئولوژی استوار بود و چه کارکردی داشت؟
🔴 سرچشمههای نازیسم🔻جهانبینی نازیسم از سه منبع الهام میگرفت: نژادگرایی (راسیسم)، یهودستیزی (آنتیسمیتیسم) و سوسیالداروینیسم. همه این بینشها در تئوریهای نژادی قرن نوزدهم اروپا ریشه داشتند. تلفیق یهودستیزی با تئوریهای شبهعلمی نژادی در قرن نوزدهم، واکنش نیروهای ارتجاعی به مدرنیزه شدن جوامع اروپایی و مقابله با لیبرالیسم سیاسی بود که از جمله رهایی اقلیتها و برابری حقوقی آنها را خواستار بود. در واقع یهودستیزی سنتی در اروپا با تجهیز خود به تئوریهای نژادی و آموزههای شبهعلمی میرفت تا در قالب "یهودستیزی مدرن" وارد صحنه شود. نازیها با این بینش و تلفیق آن با روایاتی از قهرمانان اسطورهای ژرمن، یک ایدئولوژی سیاسی انسانستیز ساختند و آن را در فاصله سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ با سبعیتی بیمانند در قاره اروپا پیاده کردند.
🔻 #آدولف_هیتلر اصلهای بنیادین دیدگاههای نژادگرایانه و یهودستیزانه خود را در کتاب «نبرد من» تدوین کرده بود. به باور او، اراده طبیعت ناظر بر تکامل زندگی است و پیششرط آن نه پیوند میان امر عالیتر و کمارزشتر، بلکه پیروزی بیچون و چرای اولی بر دومی است. قویتر باید حاکم باشد و با ضعیفتر آمیزش نکند تا بزرگی خود را از دست ندهد.
🔻بدینسان هیتلر در طبیعت "رانشی عمومی برای پاکیزگی نژادی" قائل میشود و آن را به جامعه انسانی و تاریخ تعمیم میدهد تا نتیجه بگیرد که "طبیعت امتزاج نژاد عالیتر و پستتر را رد میکند و آمیزش این دو نژاد باعث میشود که حاملان فرهنگ در نژاد عالیتر از دست بروند". به باور او برای حفظ یک فرهنگ معین و انسانهای آفریننده آن، باید آن را با "قانون ضرورت و حق پیروزی امر بهتر و قویتر" پیوند زد. هر کس میخواهد زندگی کند باید پیکار کند، اما کسی که در این جهان منازعات جاودانه اهل پیکار نیست، شایسته زندگی هم نیست....
👥 تلگرام علوم اجتماعی، مسائلروز
👥.
👉 @SOCIAL_SCIENCE 👉🏿 @SOCIAL_SCIENCE.
🆔 Instagram:
@Social.Sciences1
📌 ادامه مقاله در دویچهوله
https://p.dw.com/p/3oPiJ