دختر شجاعی که از توی قصه ها اومده، #سپیده_قلیان ، همون که تف کرد تو صورت آمنه السادات عرزشی، همون که تا از زندان اومد بیرون فریاد خامنه ای ضحاک سر داد... یک سپیده تاریکی را می آزارد... سپیده قلیان، فعال جنبش کارگری و «زن، زندگی، آزادی » که از سال ۲۰۱۸ در زندان اوین بازداشت است. در تمام مدت بازداشت، سپیده از طریق نامهها و شهادتهایش لحظهای از افشای وضعیت اسفبار زنان زندانی دست برنداشته است. در ۲۱ مارس ۲۰۲۳، چهار ساعت پس از آزادی دوباره بازداشت شد. جسارت مثال زدنی که ترجمان تمام عیار مقاومت است. سپیده و دیگر زنان شجاع در زندان اوین در اعتراض به احکام اعدام اعتصاب غذا میکند. #سپیده_قلیان #ژن_ژیان_ئازادی #نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
بند زنان زندان اوین؛ تداوم محرومیت و محدودیت اعمالی بر پنج زن زندانی سیاسی آتنا فرقدانی، نرگس منصوری، وریشه مرادی، سپیده قلیان و نرگس محمدی، پنج زندانی زن محبوس در زندان اوین با محدودیتها و محرومیتهایی از قبیل عدم امکان برقراری تماس تلفنی و ملاقات با خانواده خود مواجه هستند. #آتنافرقدانی، #نرگس_منصوری، #وریشه_مرادی، #سپیده_قلیان و #نرگس_محمدی، از جمله زندانیانی هستند که به دستور مسئولان مربوطه، امکان برقراری تماس تلفنی و یا ملاقات با خانواده از آنها سلب شده است.
. مهین بلندگرامی؛ کارگر تمام وقت زنده بوشهر که عاشق شیرینی بود «مهین بلندگرامی»یکی از شخصیتهای واقعی کتاب «احضار دوال پای رسوایی با پای سیب» سپیده قلیان است. مهین کُرد بود، سی ساله و کارگر تماموقت زندان بوشهر؛ همان زندانی که سپیده آن را «آخر دنیا» توصیف کرده بود. مهین با تی شکسته مجبور بود ساعتها خم شود و دستشوییها و راهروها و همهجا زندان را بشوید و به باور سپیده، برای همین هم بوده که او شیرینی خیلی شیرین دوست داشته؛ چون آنهمه کار کردن، قند خون را میاندازد. او بر اثر ابتلا به کرونا و عدم رسیدگی پزشکی در زندان جان باخت. گزارش ایرانوایر درباره شخصیتهای واقعی کتاب سپیده قلیان در لینک بیو با عنوان «شخصیتهای واقعی، نامهای ناآشنا و رنجهای بزرگ؛ زنان کتاب سپیده قلیان کیستند؟» بخوانید. برای خواندن کتاب «احضار دوال پای رسوایی با پای سیب» به این لینک مراجعه کنید. https://publuu.com/flip-book/451556/1019097#سپیده_قلیان#مهین_بلندگرامی#کتاب_احضار_دوال_پای_رسوایی_با_پای_سیب
سپیده قلیان نوشت: سپیده کاشانی عزیزم امروز بعد زا تحمل ۶ سال زندان و تحمل دو سال انفرادی و انواع شکنجههای سپاه آزاد شد. همه کسانی که مرا در این سالها دنبال کردهاند و با من دوستی دارند میدانند سپیده یکی از الگوهای زندگی من بوده است. چقدر از او یاد گرفتم و چقدر او روی من تاثیر گذاشته است. من برای اعتراض به وضعیت تبعیدیان از جمله خودم اعتصاب کردم برای زینب جلالیان، برای حمید و فرزانه قره حسنلو، برای مریم اکبری منفرد، حمیده زراعی، ماهان صدارت، سیامک نصیری، سکینه پروانه، فضل الرحمن کوهی، کمال شریفی، خالد زمانی، مظفر سکانوند، پرهام پروی خاصه برای زندانیان زن تبعیدی که وضعیت بسیار بغرنجی دارند، سپیده کاشانی از جنس همان زنان است، او از من خواستهاست که به مناسبت آزادی و به عنوان هدیهای من برای آزادیش، برای زندگی، برای زنده ماندن و مقاومت کردن اعتصاب غذایم را بشکنم.
من از زنانی چون او آموختهام باور دارم که جمهوری اسلامی در نهایت با قیام همین زنان میرود. سپیده عزیزم زنده میمانم و ازادی ایران را باهم جشن میگیریم. #سپیده_کاشانی #سپیده_قلیان به اعتصاب غذای خود پایان داد🍃 @zan_j
زنان تاثیرگذار۱۴۰۲ #سپیده_قلیان زندانی سیاسی، حامی انقلاب زن زندگی آزادی ،نماد جسارت و شجاعت، که دیگر با این فریاد از او یاد میشود؛ خامنه ای ضحاک.... میکشیمت زیر خاک!
🔹دستکم ۱۲ شهروند از جمله ۱۰ کودک و زن در جریان حمله موشکی دولت اسلامی پاکستان به سراوان در ایران در بامداد روز ۲۸ دی کشته و زخمی شدند! #بانی و #بابر ۲و۳ ساله فرزندان جانبیبی ۳۵ساله از کشتههای این حمله تروریستی بودند ...
🔹#محمد_کمیل_زندخانی دانشآموز ۱۷ساله پس از احضار و مراجعه به اطلاعات ایلام با خودکشی جان باخت
🔹#خاصمراد_سعیدی زندانی محکوم به اعدام بدلیل عدم رسیدگی پزشکی در زندان قزلحصار جان باخت
🔹#امیر_شهبازی زندانی محکوم به قطع انگشتان، با خودکشی در زندان ارومیه جان باخت
🔹حکم قطع انگشتان #یوسف زندانی متهم به سرقت گوسفند از یک سپاهی، ۲۶ تیر ۱۴۰۲ اجرا شد
2️⃣🔍واکنشها به موج تازه اعدامها:
🔹۱۰بهمن در پی صدور فراخوانهای متعدد برای اعتصاب در اعتراض به موج اعدامها و اعدام ۴زندانی سیاسی همپروندهای، کسبه بسیاری از شهرها اعتصاب کردند که برخی هم پلمپ و بازداشت شدند
🔹۱۰بهمن همزمان با اعتصاب گسترده کسبه، زندانیان قزلحصار و اوین نیز اعتصاب غذا کردند
🔹جمعی از زندانیان سیاسی قزلحصار در حمایتوهمراهی با اعتراضات علیه موج اعدامها در نامهای گفتند هر ۳شنبه اعتصاب غذا خواهند کرد
🔹۵بهمن تعداد وسیعی از زندانیان سیاسی سابق و فعالین به همراهی ۶۱زن زندانی سیاسی اوین در اعتراض به اعدام #محمد_قبادلو و #فرهاد_سلیمی اعتصاب غذا کردند
🔹#خالد_پیرزاده زندانی سیاسی علیرغم وضعیت بد جسمانی در اعتراض به اعدامها اعتصاب غذا کرده و همچنان در اعتصابست
زینب جلالیان به همراه ۶۱ زندانی سیاسی دیگر در محکومیت اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی اعتصاب غذا خواهد کرد.
زینب جلالیان، زندانی سیاسی که به حبس ابد محکوم شده، در محکومیت اجرای اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی به اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و عقیدتی پیوست.
خانواده #سپیده_قلیان، زندانی سیاسی اعلام کردند که آنها نیز، در همراهی با اعتصاب غذای ۶١ زن زندانی سیاسی و عقیدتی بند زنان زندان اوین، دست به اعتصاب غذا خواهند زد. مهدی قلیان، برادر سپیده قلیان، در استوری اینستاگرامش نوشت "من مهدی قلیان، برادر سپیده قلیان و محبوبه رضایی به همراه پدر و مادرم در کنار خواهران زندانیام، اعتصاب غذا میکنیم."
۲۸ سال بیشتر ندارد با چشمانی درخشان و شاد اما جسور و هوشیار، #سپیده_قلیان را میگوییم. با لباسهایی رنگارنگ در خور روح و روانش که نام آنرا لباس اعتراض با گیسوانی که برنگهای مختلف در میآورد، و خاری در چشم رژیم اسلامی بایستی نام نهاد. همواره با لبخندی شیرین که هالهای از سرکشی و قدرت جوانی را با خود دارد. لبخندی که درونی پاک و انسانی را به نمایش میگذارد. دختر مبارزی با سیمائی خاص و منحصربفردخود در میدان مبارزه با دولت مستبد سرمایه. دختری که سد ترسهای نهاده شده برسر راه مبارزان را که توسط دستگاههای دولتی سازمان داده میشود درهم میشکند، تن به حقارت پوزش از رهبر نمیدهد و شرف زندان را بر حقارتنامه نوشتن به رهبر را بجان میخرد و کِهتر خبرنگاربازجوهایی چون آمنهسادات را گاوی در گلهی پاچهخواران میانگارد. او نه در کنار غارتگران مجموعه نیشکر هفتتپه، بلکه در کنار زحمتکشترین طبقهی اجتماعی یعنی کارگران ایستاد. همراه "بخشیها" مشت گره کرد و فریاد اعتراض و دادخواهی سر داد. بر سختی شکنجه و زندان طاقت آورده تا از شرف و حیت انسانی کارگران دفاع کند. بیدادگاه رژیم جنایتکار بار دیگر در بازی نمایشی با این جسم تماما روح در افتاد و شحنگان و دریدههای خود را به جان این دختر سرتا پا شور انداخت و بیشرمانه انواع اتهامات و تهمتها را بر او روا داشت.
♦️چرا دست از سر این دخترجوان که جای دختران ما را دارد بر نمیدارند؟ زیرا وقتی پژواک فریاد او که،؛ «خامنهای ضحاک، میکشیمت زیر خاک» را مرور کنیم، خندهای پیروزمندانه از ته دل برمیآید ! نه! این اوست که دست از سر این جانیان حکومتی بر نمیدارد. این اوست که با شهامت و اتکا بهنفسی تحسینبرانگیز در جایگاهی که خود تعین میکند و با سیمائی که متعارف نرمهای رژیم اسلامی نیست بهعنوان یک فعال اجتماعی و مدافع حقوق ستمدیدگان در کنار معترضان میایستد تا از حقوق انسانی/طبقاتی و شهروندی خود دفاع کند.
نام "سپیدهقلیان" جزء نامهائی است که باید با احترام نوشت و با احترام از آنها یاد کرد. امروز کمتر کشوری در جهان است که زنانش این چنین مقدمتر از مردان با شهامت در پیشاپیش مبارزات سیاسی/اجتماعی حرکت میکنند .در مقابل تمام تهدیدات میایستند تا از شرف ما دفاع نمایند. زنانی که لرزه بر پشت مستبدان این دوره از تاریخ ایران زمین میاندازند.
♦️امروز ما زنان مبارزی چون کوه داریم که هیچ عرصهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیست که در آن نقشی اساسی ایفا نکنند. هیچ اعتراض اجتماعی نیست که زنان در صفوف مقدم آن حضوری چشمگیر نداشته باشند. سپیده قلیان را که با آن موهای آبی رنگ، کفشهای کتانی و لباسهای گلدار رنگارنگش و با آن لبخندی که خشم حکومت را بر میانگیزد و حاضر به نوشتن نامه به مستبدان بر اریکهی قدرت نشسته، لیک تن به زندن اوین میسپارد را میشناسیم؟ او که نماد نسل جدیدی است! متفاوت با سنتهای دگم و بستهی ما، دختری جوان و شجاع آماده برای دادن هزینهای سنگین برای آزادیخواهی ! آیا مبارزهی این فرزندان ما را بفکر وا نمیدارد؟ این پرسش را در مقابل ما نمینهد که قدمهای اپوزیسیون خارج از کشور برای راهاندازی حداقل کمپینهای دفاعی از این زنان و این دختران چیست؟ مبارزه آنهاست، مبارزه این نسل است که تکلیف حکومت را روشن خواهد ساخت.
#سپیده_قلیان، در آخرین پرونده مربوط به شکایت بازجو و شکنجە گر آمنه سادات ذبیحپور به ۱۵ ماه حبس دیگر محکوم شد. سپیده هماکنون در زندان #اوین در حال سپری کردن محکومیت دو سالهی خود به اتهام «توهین به رهبری» است. آمنه بازجو گفته مشغول تنظیم شکایتی دیگر علیه سپیده است. #زن_زندگی_آزادی #سپیده_قلیان #زندانی_سیاسی_ازاد_باید_گردد @zan_j
امروز رای دادگاه اعلام شد: ۱۵ ماه حبس تعزیری یعنی علاوه بر دو سال ما باید ۱۵ ماه دیگه دوری سپیده رو تاب بیاریم. همونطور که قاضی عنوان کرده سپیده با اتهام واهی فراهم آوردن موجبات فساد و فحشا دوباره قراره محاکمه بشه. تماس گرفت، رای رو براش خوندم، از اونجایی که عاشق مهدی یراحیه پشت تلفن زندان آهنگ روسریتو رو براش پلی کردم. خیلی ذوق کرد. بهش گفتم ناراحتی برای حکم؟! جواب داد: میارزید فدای سر ملتمون.
آمنهسادات ذبیح پور، خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در رسانه فیلتر شده ایکس (توتییتر سابق) در ایران نوشت که "شکایت جدیدی علیه سپیده قلیان تنظیم کرده است".
او افزود: «رای دادگاه شکایتم از سپیده قلیان اعلام شد؛ ۱۵ ماه حبس به جرم دروغ، تهمت و نشر اکاذیب. این رای مربوط به پرونده اتهامات او(سپیده قلیان) در سال ۹۸ بود. اکاذیب گذشته دوباره علیه من در رسانههای معاند مطرح کرد و شکایت جدیدی تنظیم میکنیم.»
برادر سپیده قلیان پیش از این گفته بود که خواهرش در دادگاه "از طرف مردم به صورت آمنه سادات ذبیح پور تف کرده است". این خبر توسط خبرگزاری فارس به نقل از یک منبع آگاه تایید شد.
دادگاه سپیده قلیان به بهانه نپذیرفتن حجاب اجباری توسط این فعال مدنی بصورت غیرعلنی برگزار شده بود.
پس از انتشار خبر تف انداختن #سپیده_قلیان به صورت #بازجو-خبرنگار #آمنه_سادات_ذبیح_پور، طبق معمول دو گروه بسیجی و پهلویگرا در اقدامی هماهنگ شروع به لجنپراکنی کردند. فقط یک توییت از یکی از گلدرشتهای اوباش پهلویگرا را انتخاب کردیم، چراکه باقی بهقدری حاوی کلمات چرک و نفرتانگیزند، قابل انتشار نیستند.
پیشتر شاهد پروژههای مشترک پرشماری از سوی این دو گروه علیه هرآن مبارزی که آزادی و آزادگی را به رعیت بودن تقلیل نداده است، بودهایم. ازجمله پروژهی مشترک و گسترده علیه #توماج_صالحی که مستندات آن در کانال تلگرام #صدای_ماهی_سیاه موجود است.
خدمت استبدادطلبان پهلویگرا عرض شود که سپیده قلیان که بعد از چند سال حبس بدون مرخصی از زندان آزاد شد، بابت سر دادن شعار #خامنه_ای_ضحاک_میکشیمت_زیر_خاک درست در مقابلِ درِ زندان اوین، مجددا به زندان برده شد. یک روز ایستادگی او و همبنداناش در برابر بازجویان و شکنجهگران صدها مرتبه باارزشتر است از عمر آن آقازادهی جعلقِ ساکن آمریکا و کل اعوان و انصارش که اگر یککار را خوب بلد باشند، نگارش نامههای عاشقانه برای "سپاهیان و نیروی نظامی" است.
شما مخاطبان گرامی را نمیدانیم. اما ما رسوایی و بیآبرویی روزافزونِ این فرقهی فاشیستی، #جسدمعاش، ضد انقلاب، سکسیست و ... را بهعنوان یکی از دستاوردهای قیام #زن_زندگی_آزادی تلقی میکنیم. شاید بدون این قیام و برملا شدن ماهیت پلشتِ #رضا_پهلوی و شرکای صادراتیاش، با هزینههای دهها میلیارد دلاری او به مرور در افکار عمومی به خمینیگونهای تبدیل میشد.
خوشبختانه عاملیتیابی مردمان ستمدیده و خاصه زنان این کشور که خستهاند از جورِ هزاران سالهی شاه و شیخ و نطفهسالاران، چنان شده است که زنِ زندانی سیاسی در تهران به صورت یک سرباز ولایت فقیه آب دهان میاندازد و امواج این تف تا لندن و واشنگتن به سر و صورت استبدادطلبان اصابت میکند تا بفهمند که دوران ارباب و رعیتبازی تمام شده است. چنین شود حزباللهی و شاهاللهی دست در دست هم، علیه مبارزان سنگربندی کنند.
در خارج از کشور هرچقدر که دوست دارید سیرک وکالت و سجده بر گور شاه راه اندازید، ولی بدانید که در جغرافیای ایران، ولایت و سلطنت باهم در اعماق فاضلاب تاریخ دفن خواهند شد.
مهدی قلیان برادر سپیده قلیان، زندانی سیاسی از برگزاری دادگاه شکایت آمنهالسادات ذبیحپور، بازجو-خبرنگار از او خبر داد و افزود «دادگاه به دلیل تن ندادن خواهرم به حجاب، غیرعلنی بود و ذبیحپور به سپیده اتهام جاسوسی زد» و «سپیده هم در پایان دادگاه و به گفته خودش از طرف مردم در صورت آمنه ذبیح پور تف کرد»
صبح امروز ۳۱ مردادماه ۱۴۰۲ و برای چندمین بار دادگاه مجدد رسیدگی به شکایت آمنه سادات ذبیح پور علیه خواهرم سپیده قلیان در شعبه ۱۲۰۷ کیفری دو مجتمع قضائی کچویی برگزار شد. این جلسه قرار بود به صورت علنی برگزار شود اما سپیده حجاب اجباری در دادگاه را نپذیرفته و دادگاه به صورت غیرعلنی برگزار شده است. بالاخره پس از چندین جلسه دادگاه شخص شاکی خانم ذبیح پور هم به دستور قاضی در دادگاه حاضر شده بود.
در فاصله ی بین دادگاه قبلی تا امروز به دلیل نامشخص قاضی جلسه قبل دادگاه که خانم ذبیح پور را ملزم به حضور در دادگاه کرده بود، تغییر کرده و رسیدگی به پرونده به قاضی جدیدی محول شده بود.
خانم ذبیح پور از همان بدو ورود به جلسه دادگاه طرح اتهاماتی از قبیل «جاسوسی» و «اغتشاشگری» را علیه خواهرم آغاز کرد و البته به تهدید سپیده ادامه داد. او احتمالاً فراموش کرده بود در دادگاه، نه به عنوان مرجع صدور حکم که به عنوان شاکی حضور دارد. وی در مقابل پرسش وکلای سپیده در رابطه با «مجوز ساخت مستند طراحی سوخته»، پاسخی نداشت.
سپیده در این دادگاه از خبرنگاران شریفی همچون #نیلوفر_حامدی و #الهه_محمدی یاد کرد که خانم ذبیح پور آنها را نیز جاسوس اسرائیل و آمریکا خواند. خانم ذبیحپور همچنین بارها به حضور بدون روسری سپیده در دادگاه اعتراض کرد که قاضی دادگاه در پاسخ اعلام کرد به دلیل حضور بدون حجاب در دادگاه برای بار دوم برای سپیده قرار مجرمیت صادر میکند. آمنه سادات ذبیح پور در این دادگاه مدعى شد که مردم او را دوست دارند و او حرف مردم را میزند.
سپیده هم در پایان دادگاه و به گفته خودش از طرف «مردم»، در صورت وی تف کرد. به گفته ی سپیده تهدید و اتهام زنیهای خانم ذبیح پور در دادگاه مصادیقی از رفتارهای غیر قانونی و از موضع قدرت او هستند. علاوه بر این سپیده با یادآوری اطلاعیه ی قبلی خود گفت حضور او مصادیقی از رفتارهای غیر قانونی و از موضع قدرت او هستند علاوه بر این سپیده با یادآوری اطلاعیه ی قبلی خود گفت حضور او در این دادگاه نه اکیداً برای دفاع از خود که برای مقاومت برای آنچه که مردم با جنبش خود به دست آورده.اند بود. در آخر از دو وکیل شجاع و شریف خواهرم آقایان امیر رییسیان و جمال حیدریمنش سپاسگزاریم که همواره کنار مردم بوده اند.
🔵 نامه سپیده قلیان و فراخوان به خبرنگاران و فعالان برای حضور در دادگاه او 📅 ۲۷ تیر #️⃣#سپیده_قلیان
📄 روز سه شنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۲ سپیده قلیان در نامهای نوشت: مردم شریف ایران، چنانچه میدانید اعلام کرده بودم، که در دادگاه نمایشی جمهوری اسلامی در پی شکایت بازجوخبرنگار آمنه سادات ذبیحپور شرکت نمیکنم. امروز به من ابلاغ کردند که دادگاه من فردا علنی برگزار خواهد شد. از آنجایی که هیچ ترسی از بازگویی حقیقت در ملا عام ندارم، تصمیم گرفتم در این بیدادگاه شرکت کرده و از خودم دفاع کنم. امیدوارم در میان خیل امنیتیکاران خبری و فرهنگیشان، خبرنگاران و فعالانی را در این بیدادگاه ببینم که به سراغ حقیقت آمدهاند. دادگاه من فردا (چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲) در ساعت ۹:۳۰ صبح در آدرس «تهران، اوین، درکه، هزار سنگ، خیابان اعرابی- درب ورودی ملاقات اوین- مجتمع کچویی» برگزار میشود. زن زندگی آزادی با مهر سپیده قلیان
#سپیده_قلیان به دو سال زندان و مجازاتهای تکمیلی شامل منع عضویت در گروههای سیاسی-اجتماعی، ممنوعیت استفاده از تلفن هوشمند و منع اقامت در تهران و استانهای همسایه به مدت دو سال محکوم شده است. مهدی قلیان، برادر سپیده قلیان پیشتر از محکومیت مجدد خواهرش به دو سال زندان به اتهام «توهین به رهبری» خبر داده بود. سپیده قلیان، کنشگر سیاسی و حامی حقوق کارگران، بعد از تحمل چهار سال و هفت ماه حبس در زندانهای مختلف مانند اوین، زندان بوشهر و زندان سپیدار اهواز ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ از زندان اوین آزاد شد. او پس از آزادی در حالیکه لباس بلوچی بر تن داشت، مقابل زندان اوین فریاد زد: «خامنهای ضحاک، میکِشیمت زیر خاک». ماموران امنیتی سپیده قلیان را چند ساعت بعد در همان روز در جاده قم-اراک، وقتی به اتفاق خانوادهاش به سمت شهرش دزفول میرفت، بازداشت کردند. #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #سپیده_قلیان #زن_زندگی_ازادی #پوشش_اختیاری @zan_j
حبس در تبعید #سپیده_قلیان حالا سالها است از شهرت، خانهات و مردمت دوری. در اوین غریب زندگی میکنی. انگار که از ریشههایت جدا شده باشی. حالا اصلا ریشههایت در دزفول زنده هستند؟ اهواز چطور؟ بوشهر؟ هنوز نسیمی که از دز برمیخواست و بر گونههایت مینشست را به خاطر داری؟ هنوز وقتی چشمهایت را میبندی هورالعظیم را میتوانی تصور کنی؟ هنوز زندان اهواز را به خاطر داری؟ صدای گنجشکهای دزفول را یادت هست؟ بوی ماهیهای شهر را فراموش نکردی؟ تصویر زنهای عرب چقدر محو شده است؟ بیا با هم برویم. از ورودی هفت تپه شروع کنیم. به قهوهخانه که میرسیم یاد روزهای حبس شده در زندان میکنیم. گنجشکی از بالای سرمان عبور میکند. بویش تو را یاد بوشهر میاندازد. زندان سپیدار را که نشان میدهی از روزی میگویی که کمرت جلوی آن در خم شد. هورالعظیم را که میبینیم تمام میشود کابوس جدایی. تمام میشود کابوس تبعید. تو گفتی جابجایی ویرانگر است، تو را بین بازداشتگاهها و زندانها از شهری به شهر دیگر جابهجا کردند. میخواهم شهادت بدهم که خوزستان وطن توست. تو را از وطنت جدا کردند. تو را از سمیه و مکیه جدا کردند تا درکنارشان نباشی وقتی آنان را میکشتند. تو را تبعید کردند تا رنج زنان عرب را روایت نکنی چرا که روایتگری ویرانگر است. روایت مخاطب را ویران میکند و او را پرت میکند وسط ماجرایی که پیش از آن در ذهنش سرکوب شده بود. اما با روایت از زندان اهواز حالا دو تن ویران شده بودند. تو که جابهجا و تبعید شدی و ما که آن روایت را شنیده بودیم. سپیده حالا چند سالی است که از وطن دوری، حالا حتی "مهین" هم مرده است. هوای خوزستان، هوای توست و میخواهم شهادت بدهم که شاهد رنج ویرانگر تبعیدت بودم. از نزدیک شاهد درد و رنجی که میکشی بودم. شاهد حبس در تبعید. شاهد آنکه هر هفته خانوادهات ۷۰۰ کیلومتر را میآمدند و ۷۰۰ کیلومتر را برمیگشتند برای تنها چند ساعت دیدارت. میخواهم شهادت بدهم که چه رنجی هر شنبه شب میکشیدی و چه اضطرابی را تحمل میکردی. منطقا آنان که شب قبل حرکت میکردند باید اولین نفرها ساعت ۷ و ۸ صبح میرسیدند اما امان از زمانی که دیرتر میشد. چند سال است در عذاب تبعید زندگی میکنی. اما بگذار از زبان شیرکو بیکس بگویم: وطن؟ کدام است وطن؟! آن سرزمینی کە روزی، چندین بار بە غارتش میبریم؟ آن دشتی که برهوتش کردەاند آن قلهای که تابوت گشته است؟ آن سنگ و آن گِل و آن چشمه و آن شِنی که زندان زاییده است؟ نمیدانم کدامین است وطن!
. نامهی #سپیده_قلیان از زندان اوین خطاب به سخنگوی قوه قضائیه:
«به نام خداوند رنگین کمان» کشته ندادیم که سازش کنیم! تنها چهار ساعت از خروجم از زندان اوین گذشته بود و تنها چهار ساعت شاهد خیابانِ پس از «زن، زندگی، آزادی» بودم. هنوز حتی نصف مسیر تا خانه را هم طی نکرده بودم، که در جاده بازداشت شدم و روانهی بازداشتگاه بند ۲۰۹ اوین شدم. در این فاصلهی کوتاه از هیچ تحقیر و آزاری برای من کم نگذاشتند. شدیداً ضربوشتم شدم. به قول خودشان «خرکش»م کردند. مردی در راهروی «۲۰۹» مرا تهدید به تجاوز کرد. گفت دست و پایت را میبندیم و حسابت را خیلی خوب میرسیم. و راستش ابعاد «حسابرسی» از چند ده هزار بازداشتی جنبش «زن، زندگی، آزادی»، هم در تاریکخانهی جنایات چهار دههی اخیر جای ویژهای دارد و هم در روند دادخواهی…اما آنچه روشن است: عهد ما، اما هنوز پابرجاست. «آزادی» نه دادنی، که گرفتنیست و من، سپیده قلیان، بر سر عهدی که با مردم جان به لب رسیدهی ایران بستهام ایستادهام: من در دادگاه فرمایشی، به ریاست کسی که حکم اعدام انقلابیون را امضا کرده نمیروم و هیچ مشروعیتی نه برای دادگاههای فرمایشی و نمایشیشان و نه برای حکم صادره قائل نیستم و به صراحت اعلام میکنم، تا حکومت اعدام اسلامی بر سر کار است، و مادام که «کاشفان فروتن چشمه» و معترضین به استبداد، گروگان حکومت اسلامی و دادگاههای فرمایشی و ناعادلانه هستند، در هیچ دادگاهی شرکت نخواهم کرد…به امید سرنگونی ضحاک زمانه». سپیده قلیان بند زنان زندان اوین.